حضرت موسی(ع)-بخش سوم-زندگینامه

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حضرت موسی(ع)-بخش سوم-زندگینامه

۱۵۱ بازديد


سرانجام موسی به مصر نزدیک شد و خداوند به هارون برادر موسی آمدن موسی را الهام کرد و هارون نیز به استقبال برادر خود رفت و در نزدیکی دروازه مصر با موسی ملاقات کرد و دو بردار همدیگر را در آغوش کشیدند و باهم وارد مصر شدند و موسی به دیدن مادرش رفت و برادرش را از نبوت خود مطلع کرد و بعد با بنی اسرائیل دیدار کرد و به آن ها فرمود: من از طرف خداوند یکتا به سوی شما آمده ام تا همه شما را به پرستش خداوند یکتا دعوت کنم و قوم بنی اسرائیل نیز موسی (ع) را پذیرفتند و بعد از مدتی موسی و برادرش هارون نزد فرعون رفتند و فرعون را به خداپرستی دعوت کردند ولی فرعون نپذیرفت. موسی به فرعون گفت: اگر من معجزه آشکاری را برای شما بیاورم آیا به خدای یکتا ایمان می آورید, فرعون به او گفت اگر راست می گویی معجزه ات را بیاور و فرعون جادوگران را فراخواند تا موسی را بترسانند. تعداد جادوگران زیاد بود و در شعبده بازی مهارت زیادی داشتند آن ها چیزهایی را به صورت اژدها و مار در آورند و همه تماشاچیان مات و مبهوت شدند در این زمان بود که حضرت موسی عصای خود را به روی زمین انداخت و به اراده خواوند عصای موسی به شکل اژدهایی بزرگ تبدیل شد و همه مارها و اژدهای جادوگران را بلعید همه ساحران با دیدن قدرت زیاد خدا به سجده افتادند و به فرعون گفتند که ما به خدای موسی ایمان آوردیم.

بعد از پیروزی موسی ظلم و ستم فرعون بیشتر شد و سرانجام حضرت موسی تصمیم گرفت تا به همراه پیروان خود از مصر به سوی فلسطین هجرت کند و موسی و پیروانش شبانه از شهر مصر خارج شدند و فرعون نیز با سپاهیانش به تعقیب آن ها رفت تا به دریا رسیدند قوم بنی اسرائیل نمی دانستند که چه کنند در این هنگام بود که خداوند مهربان به حضرت موسی وحی کرد که با عصایت به دریا بزن و برای پیروانت راهی خشک را بگشا و حضرت موسی با عصایش به دریا زد و نگهان دریا شکافته شد و آب دریا به روی هم قرار گرفت و راه خشکی برای عبور قوم بنی اسرائیل باز شد و موسی و پیروانش به راحتی و به سلامت از دریا عبور کردند و بعد از عبور آن ها خداوند فرعون و سپاهیان او را در دریا غرق کرد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.