سفیانی کیست؟

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

سفیانی کیست؟

۱۴۶ بازديد


شیخ صدوق از ابو منصور البحبی نقل کرده است که می‌گوید: از امام صادق(علیه السلام) دربارة اسم سفیانی سؤال کردم. فرمود: «تو را با اسمِ او چه کار؟ هر گاه مناطق پنج‌گانة شام: دمشق، حمص، فلسطین، اردن و حلب را تصرف کرد، منتظر فرج باشید.» گفتم: آیا 9 ماه این را در تصرف دارد؟ فرمود: «خیر بلکه تصرف او 8 ماه است که یک روز هم بر آن اضافه نمی‌شود.»

و برخی گفته‌اند بعد از تسلط بر شام، هفت ماه حکمرانی می‌کند.

بعد از این‌که سفیانی تسلیم پیشنهاد اطرافیان خود می‌شود، در مقابل امام مهدی(علیه السلام) می‌ایستد و آن حضرت (علیه السلام) را به مبارزه می‌خواند. پس امام مهدی(علیه السلام) او را از جنگ بیم می‌دهد. اما سفیانی بر جنگ علیه امام (علیه السلام) پا فشاری می‌کند. بدین ترتیب بین لشکر سفیانی و لشکر امام (علیه السلام) جنگی در می‌گیرد، که پیروز آن مهدی(علیه السلام) است. حکم‌رانی سفیانی پایان می‌یابد و اسیر می‌شود و امام (علیه السلام) او را به درک واصل می‌کند. و این گونه امام (علیه السلام) بر عراق مسلط می‌شود.

فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین در چه زمانی رخ می‌دهد؟

این واقعه ـ خسف ـ چند روز پس از ظهور صورت می‌گیرد و معجزة بزرگی است که امدادی الهی برای قیام مهدی(علیه السلام) است و با این رخداد مردم به صراحت به عدالتِ دعوت او (علیه السلام) و حقانیت قیامش ایمان می‌آورند.

آیا با فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین مردم تحت تأثیر [این واقعه] قرار می‌گیرند؟

در روایات به تأثیر این معجزه بر روح و روان انسان‌ها تصریح شده است:

«پس هنگامی که مردم [این واقعه] را می‌بینند بزرگان اهل شام و گروه‌هایی از اهل عراق به نزد امام(علیه السلام) شرفیاب شده و با آن حضرت(علیه السلام) بیعت می‌کنند.

و قالوا آمنّا به.(یعنی به قائم آل محمّد(علیه السلام) ایمان می‌آوردند در حالی که به آن حضرت(علیه السلام) کافر بودند).

آیا معجزة خسف (فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین) خودِ سفیانی را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد؟

بله. معجزة خسف سفیانی را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد، و عاطفة او را دربارة مهدی(علیه السلام) قلیان می‌دهد. این امر چند نتیجه دارد که مهم‌ترینِ آن‌ها فتح عراق بدون خون‌ریزی است.

سیوطی به نقل از نعیم بن حمّاد به نقل از ولید بن مسلم از امام باقر(علیه السلام) نقل می‌کند که می‌فرماید: «وقتی خبر واقعة خسف به کسی که آن لشکر را روانه کرده است [سفیانی] می‌رسد می‌گوید: به خدا سوگند خداوند در این مرد عبرتی قرار داده است. لشکری را به سوی او روانه کردم، اما زمین آنان را در خود فرو برد، در این واقعه عبرت و نصرتی است که سفیانی را به طاعت وامی‌دارد». این روایت در پایان به نقض بیعتِ سفیانی و جنگش با امام (علیه السلام) اشاره می‌کند.

از این خبر روشن است که بیعتِ سفیانی با امام مهدی(علیه السلام) و اتخاذ موضع ملایم در قبال امام (علیه السلام) در نتیجه فرو رفتن لشکرش در زمین است.

بعد از این که سفیانی به شام فرار می‌کند آیا امام (علیه السلام) به تعقیب او می‌پردازد؟

بله. آن حضرت (علیه السلام) عده‌ای را به دنبال او روانه می‌کند. این افراد در بیت المقدس به سفیانی می‌رسند و در آن‌‌جا بر روی صخره‌ای او را گردن می‌زنند.

سفیانی پس از خروجش چه مناطقی را تحت تصرف خود در می‌آورد؟

مناطق پنج گانه شام: دمشق و حمص در سوریه، فلسطین، اردن و حلب.

آیا بر این مناطق پنج گانه اکتفا می‌کند یا تصرفات خود را توسعه می‌دهد؟

بر این مناطق اکتفا نمی‌کند. بلکه لشکریان خود را به اطراف گسیل می‌دارد که بخش بزرگی از لشکریان او به طرف بغداد و کوفه می‌روند و در آنجا قتل و فساد به راه می‌اندازند و اهل آنجا را تارومار می‌کنند. در کوفه و نجف اشرف نیز قتل عام می‌کنند.

پس از آن، قسمتی از لشکر آن ملعون به شام و قسمتی دیگر به مدینه می‌روند.

وقتی لشکریان سفیانی به مدینه می‌رسد چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

با رسیدن لشکر سفیانی به مدینه، به مدت سه روز هر عملی را در این شهر مباح اعلام می‌کنند و در آن به قتل و ویرانی مشغول می‌شوند.

آیا به همین امر اکتفا می‌کنند یا فراتر از آن می‌روند؟

هرگز به این مقدار اکتفا نمی‌کنند. بلکه بعد از آن به سوی مکه می‌روند، اما به آن نمی‌رسند.

سرنوشت بخشی از لشکر سفیانی به سوی شام می‌روند، چه می‌شود؟

لشکری که به شام می‌رود [با لشکر امام (علیه السلام) مواجه می‌شود که]، لشکر حضرت حجت (علیه السلام) بر آن پیروز شده و آن را نابود می‌کند و اموال آنان به غنیمت گرفته می‌شود.

فتنه سفیانی تا کجا گسترش می‌یابد و این فتنه بر چه کسانی سخت خواهد بود؟

فتنة این ملعون در نواحی مختلف بلاد اسلامی گسترش می‌یابد و در این فتنه به طور خاص بر اصحاب علی(علیه السلام) و شیعیان آن حضرت (علیه السلام) سخت می‌گذرد تا جایی که ندا دهنده‌ای از سوی سفیانی ندا می‌دهد: «آگاه باشید هر کس سرِ شیعه‌ای از شیعیان علی(علیه السلام) را بیاورد هزار درهم جایزه می‌گیرد.» در این اوضاع همسایه بر همسایه‌اش هجوم می‌برد و می‌گوید: او از شیعیان علی(علیه السلام) است. پس گردنِ او را می‌زند و هزار درهم جایزه می‌گیرد.

علت نرسیدن لشکری که از طرف سفیانی به سوی مکه روانه می‌شود، به این شهر چیست؟

زیرا این لشکر هنگامی که به سرزمین «بیدا» که در بین مکه و مدینه قرار دارد می‌رسد، زمین تمام آنان را در خود فرو می‌برد و می‌بلعد. و این واقعه همان است که به «خسف» مشهور است.

  سفیانی به قدری بد­دل و شکاک وسنگدل است که همسر خودش را که مادر فرزندانش است را زنده به گور می­کند برای اینکه می­ترسد جای او را لو بدهد

او قبل از خروج با اظهار زهد و بی­اعتنایی به دنیا و پوشیدن لباسهای کهنه و مندرس و نان و نمک خوردن و بذل اموال فراوان دلهای افراد جاهل و اراذل و اوباش و همچنین گروهی از علمای ساده لوح را نیز به خود جذب کرده بدینوسیله طرفدارانی پیدا می­کند و از طرفی در این زمان سرزمین شام هم میدان تاخت و تاز چندین لشگر با یکدیگر هست که معروفترین این لشگرها، لشگر اصهب و ابقع است و لشگرهای دیگر احتمالا حاکمان مناطق مختلف شام و مردمان آن سرزمین هستند. 

در این هرج و مرج است که سفیانی در ماه رجب از وادی یابس[3] خروج می­کند و آن سرزمینی خشک و بی­آب و علف است و تقریبا در حوالی مرز سوریه و اردن قرار دارد. شعار او «یا رب یا رب یا رب ثم النار»[4] و از نشانه های خروج او خسف در سمت غربی مسجد دمشق و زلزله و خسف در روستایی در جنوب دمشق به نام جابیه[5] است. پس از خروج تا چندین ماه مشغول مبارزه و درگیری برای از بین بردن نیروهای مختلف در شام است که همان کافران هستند و در این زمان به شیعیان کاری ندارد.

از امام صادق(ع) پرسیدند: وقتی سفیانی خروج می­کند ما چه کار کنیم؟ حضرت فرمودند:  مردان چهره خود را پنهان کنند. بر زنان و فرزندان مشکلی نیست و چون بر پنج شهر شام مسلط شد شما بسوی ولی امر خود حضرت مهدی(عج) کوچ کنید.[6]

سفیانی یک لشگر بسوی عراق و لشگر دیگری به سوی حجاز می­فرستد. لشگری که بسوی عراق می­رود در قرقیسیا با لشگری از کافران روبرو می­شود و جنگ بزرگی بین این دو گروه ستمگر در می­گیرد که به قولی صد هزار و به قولی دیگر شصت هزار کشته بر جای می­گذارد. این حادثه پدیده ای را بوجود می­آورد که تا آن هنگام چنین رخدادی برای زمینیان و آسمانیان بوجود نیامده و تا زمانی­که آسمان و زمین هست چنین اتفاقی نخواهد افتاد. کسی از آسمان طلوع می­کند و صدا می­زند: ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین! بشتابید و خود را از گوشت ستمگران سیر کنید.[8]

امیر المومنین(ع) در خطبه­ای می­فرمایند:

سفیانی بخاطر بغض و کینه و عداوتی که با آل محمد(ص) دارد هر کس را بیابد که نام او محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین، جعفر، موسی، فاطمه، زینب، مریم، خدیجه، سکینه و رقیه باشد به قتل می­رساند تا جایی­که افرادش را به شهرها می­فرستد و بچه­های کوچک و اطفال خردسال را پیش او جمع می­کنند و او دستور می­دهد تا روغن زیتون را به جوش آورند و آن بچه های کوچک به او می­گویند اگر پدران ما با تو مخالفت می­کنند گناه ما چیست؟ او اعتنا نمی­کند و هر کس که آن نامها را داشته باشد می­جوشاند.[9]
امام صادق علیه السلام فرمود: پیش از قیام قائم، پنج علامت و نشانه مهمّ در پیش خواهد بود.
یمنى، سفیانى، نداى آسمانى، قتل نفس زکیّه و فرورفتن[لشکر سفیانی در] زمین.(۱)
سفیانی (۲)، خسف بیدا
روایتى، به شدّت جنگ‌هاى سفیانى با ابقع و اصهب اشاره مى‌کند و همین جنگ‌ها موجب نابودى شام مى‌گردد.(۲) از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود:
اولین سرزمینی که ویران می‌شود سرزمین شام است. شامیان در آن زمان زیر سه پرچم مختلف و متنازع با هم به جنگ و درگیری می‌پپردازند: پرچم ابقع - پرچم اصهب و پرچم سفیانی.
امّا لشکرى که به عراق مى‌فرستد صد و سى‌هزار نفر است و آنان تا مى‌توانند در عراق قتل و کشتار و خونریزى و غارت‌گرى و بى‌حیائى مى‌نمایند و سپس به طرف نجف اشرف و کوفه مى‌روند و هفتاد هزار دختر باکره را به اسارت مى‌گیرند، ولى پیش از آنکه به آنها دست درازى کنند سپاه یمانى و خراسانى مانند دو اسب مسابقه فرا مى‌رسند و اسیران را از آنها باز پس مى‌گیرند و آن چنان آنها را تار و مار مى‌کنند که حتّى یک نفر هم براى خبرگزارى نمى‌تواند از دست ایشان فرار کند.

و امّا لشکرى که بسوى مدینه مى‌فرستد «دوازده هزار نفر است» چون به مدینه رسیدند مدّت سه شبانه‌روز مدینۀ منوّره را تاراج و غارت مى‌نمایند و فساد و خرابى و خونریزى بى‌حدّ مرتکب مى‌شوند و بعد از خرابى و قتل و غارت متوجّه مکّۀ معظّمه مى‌گردند.
و در حدیث دیگری که در کتاب عقدالدّرر (ص73) آمده است:
سفیانی با پرچمی خروج می‌کند که هرکس آن پرچم را می‌بیند، شکست می‌خورد و می‌گریزد.
سند این خبر نیز ضعیف است و باید مانند حدیث پیشین با آن برخورد کرد.
در عقدالدّرر (ص71) از رسول الله (صلی الله علیه و آله) نقل شده است:
فتنه‌ای از دل سرزمین شام برانگیخته خواهد شد.
و آن (فتنه) سفیانی است که در صفحه 73 آن کتاب آمده است. سفیانی از جانب شهر دمشق از وادی‌ای به نام وادی یابس خروج می‌کند و از ابوهریره نقل شده است:
مردی از دل دمشق خروج می‌کند که نامش سفیانی است.
و در صفحه 27 آن کتاب آمده که سفیانی از وادی یابس خروج می‌کند.
اسمی که برای او در روایت‌ها ذکر شده است، عثمان بن عنبسة است و روایت‌هایی که این نام را ذکر کرده‌اند، بدون استثنا همه ضعیف هستند و این نام در هیچ حدیثی که سند معتبر داشته باشد، نیامده است و از آنجا که راویان ضعیف، هدفشان جعل و دروغ پردازی بوده، لذا احتمال می‌رود که این روایت‌ها نیز جعلی باشند به ویژه حدیثی وجود دارد که بیان می‌دارد مردم نام سفیانی را نمی‌دانند.
در کمال الدین با سند ضعیف به کوفی از عبدالله بن منصور نقل شده است که او گفت: از اباعبدالله (علیه السلام) در مورد نام سفیانی سؤال کردم، ایشان فرمودند:
با اسم او چکار داری؟ آنگاه که گنجهای مناطق پنجگانه شام (دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین) را به دست آورد، آنگاه منتظر فرج باشید.
عرض کردم آیا او نه ماه (پادشاهی) می‌کند فرمود:
نه، هشت ماه تمام حکومت می‌کند. نه یک روز بیشتر.

آنچنان که از روایات بر می‌آید نبرد قرقیسیا بر سر گنجی است که در ناحیه فرات پیدا می‌شود. ابن حماد به نقل از پیامبر از این گنج چنین گزارش می‌دهد: «فرات از کوهی از طلا و نقره پرده برمی‌دارد سپس بر سر آن جنگ می‌شود به طوری که از هر نه نفر، هفت نفر کشته می‌شود، پس اگر آن را درک کردید به آن نزدیک نشوید.»[۹]

در کتاب اللملاحم و الفتن از ابن کثیر نیز به نقل از پیامبر به پیدا شدن گنج اشاره شده‌است: «به زودی فرات از گنجی از طلا پرده برمی‌دارد، پس هر کس آن را یافت، نباید چیزی از آن بر گیرد.»[۱۰]

ابن حسام جونپوری نیز در کتاب البرهان به ماجرای کوه طلا در فرات اشاره دارد: «قیامت برپا نمی‌شود، مگر اینکه فرات کوهی از طلا را آشکار می‌سازد، مردم بر سر آن گنج به نبرد برمی‌خیزند و نه دهم آن‌ها کشته می‌شوند.»[۱۱]

نویسنده کتاب عصر ظهور در بحث از جنبش سفیانی چنین آورده‌است: «هدف اصلی سفیانی از جنگ عراق سلطه یافتن بر آن کشور و ایجاد مقاومت در برابر نیروهای ایرانی و زمینه‌سازان ظهور حضرت، که از مسیر عراق به سوی سوریه و قدس پیش می‌روند خواهد بود؛ ولی در راه عراق در اثر حادثه عجیبی جنگ قرقیسیا رخ می‌دهد و آن حادثه پیدا شدن گنجی در مجرای فرات یا نزدیک مجرای رود فرات است. به طوری که عده‌ای از مردم برای دست یافتن به آن، دست به تلاش می‌زنند و آتش جنگ بین آنها شعله‌ور می‌شود و بیش از ۱۰۰ هزار تن از آنها کشته می‌شوند و هیچ‌یک به پیروزی قطعی نمی‌رسند و به آن گنج دست نمی‌یابند. بلکه همگی از آن منصرف شده و به مسایل دیگر مشغول می‌شوند.»[۱۲]
شهر قرقیسا در نقشه‌های قدیمی (kerkisia) در سمت راست فرات در پایین محل اتصال رود خابور در نزدیکی شهر بصیره سوریه قرار دارد. این شهر امروزه از بین رفته و خرابه دیوارهای آن منطبق بر چاه‌های نفتی العمر
سپاه سفیانى از مدینه به قصد پیکار با حق و قتل حجت خدا، حضرت مهدی(عج)، تخریب کعبه و کشتار اهل حرم به سمت مکه، خارج می‏شود.

دشمنان اسلام از هر فرصتی برای ترویج باطل و شکست اهل حق بهره می گیرند.

آنان حتی برای رسیدن به آرزوهای نامشروع خود، از حربه دین بر علیه شخص امام مهدی علیه السلام استفاده می کنند.

«ابن حماد» می نویسد:

سفیانی ظاهری معنوی دارد.

رنگ چهره وی در اثر کثرت عبادت به زردی گراییده و مردم به او اعتقاد دارند. او تلاش ها و حرکت های خود را مذهبی و دینی جلوه می دهد.

روایات بسیاری در باره سفیانی وارد شده که او را به نفاق، بد سرشتی و دشمنی با خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله به ویژه با حضرت مهدی علیه السلام معرفی می کنند.

در روایت «ابی قبیل» آمده است:

سفیانی بدترین فرمانروایی است که ظهور کرده است. او از دانشمندان، علما و اهل فضل برای رسیدن به مقاصد شیطانی خود یاری می خواهد و هر کس امتناع ورزد، او را به قتل می رساند.

امام علی علیه السلام در مورد اعمال ضد انسانی سفیانی فرمود:

بدا به حال کوفه! سفیانی چه جنایاتی در آن انجام می دهد! به حریم شما تجاوز می کند، کودکان شما را سر می برد و ناموس شما را هتک حرمت می کند.

امام باقر علیه السلام نیز از برخی اهل مسجد خبر داد که با آن حضرت به دشمنی بر می خیزند. آن حضرت در این زمینه فرمود:

هنگامی که صاحب الامر علیه السلام بر طبق احکام الهی و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله حکم کند، گروهی از مسجد بیرون آمده و آهنگ مقابله و جنگ با آن حضرت را خواهند کرد. امام عصر علیه السلام نیز به یارانش دستور می دهد که این دینداران عالم نما را دستگیر کرده و به کیفر اعمالشان برسانند.

دشمنان حضرت امام زمان علیه السلام تبلیغات گسترده ای برای سرکوب قیام آن حضرت به کار می گیرند که در نتیجه آن، شناخت ارزش ها از ضد ارزش ها سخت و مشکل می شود. تبلیغات دروغین بر روح و روان مردم چنان پنجه می اندازد که قدرت تفکر و اندیشه و انتخاب از آنان سلب می شود. به همین جهت، هنگامی که امام ظهور می کند و احکام اصیل اسلام را با بلیغ ترین و منطقی ترین سخنان خود معرفی کرده و هدفش را بیان نموده و اصول اسلامی راعرضه می کند عده ای می گویند او دین جدید و کتاب نوینی آورده است.

دشمنان حضرت ولی عصر علیه السلام با همین شیوه به میدان مبارزه با حق و امام زمان علیه السلام خواهند آمد. طبق روایات، در اثر هجوم تبلیغاتی دشمن، ارزش ها آن چنان دگرگون جلوه می کنند که شناخت حق از باطل دشوار می شود. علی علیه السلام با اشاره به این وضعیت نابسامان فرهنگی فرموده است:

«وَ غَارَ الصِّدْقُ وَ فاضَ الکذْبُ وَاسْتَعمَلَت المَوَدَّةُ بِالّلسانِ و تَشاجَرَ النَّاسُ بِالقُلوبِ و صارَ الفُسوقُ نَسَباً وَ العِفافُ عَجَباً؛

راستی از میان رفته و دروغ شایع می شود. مردم در زبان باهم دوست و در دل با همدیگر دشمن هستند. به گناه افتخار می کنند و از پاکدامنی به شگفت می آیند.

در آن زمان، تشخیص حق از باطل و استوار ماندن بر مسیر الهی، امری آسان و سهل نیست. بدین جهت امام زین العابدین علیه السلام فرموده اند:

«مَن ثَبَّتَ عَلی مُوالاتِنا فی غَیبَةِ قائِمِنا اعطاهُ اللَّهُ اجرَ ألفِ شهیدٍ مِثلَ شُهداءِ بدر»

هر کس در ایام غیبت حضرت قائم علیه السلام بر ولایت ما اهل بیت استوار و ثابت قدم بماند، خداوند به او پاداش هزار شهید همانند شهدای بدر را عنایت خواهد کرد.

رسول گرامی اسلام کسانی که در دین و ایمان خود در عصر ظهور ثابت قدم مانده و پاسبان ارزش ها هستند ستایش کرده و می فرماید:

پروردگارا، مرا به ملاقات برادرانم نایل گردان.. . چرا که پایداری آنان در حفظ دینشان، از کار کسی که در دل شب تاریک، شاخه پر تیغ گیاه قتاد را با کف دست خود هموار سازد و از کسی که پاره آتش را در دست خود نگه داشته سخت تر است.

آنان چراغ های هدایت در میان ظلمت فتنه ها هستند که خداوند متعال از هرگونه انحراف و کج روی آنان را مصون داشته و رهایی بخشیده است!

هم چنان که در دعای ندبه آرزوی چنین روزی را داریم:

«أین المنتظرُ لإقامَةِ الامَتِ و العِوَجِ، أینَ المُرتَجی لإزالَةِ الجَورِ و العُدوانِ، أینَ قاصمُ شَوکةِ المُعتَدینِ، أینَ هادِمُ أبنیةِالشِّرک والنِّفاقِ، أینَ مُبیدُ اهلِ الفُسوقِ و العِصیانِ و الطغیانِ، أینَ مبیدُالعُتاةِ و المَرَدَة، أینَ مستأصِلُ أهلِ العِنادِ و التَّضلیلِ و الألحادِ...»

کجاست آن  آقایی که انتظارش را می کشیم، اختلاف و کجی ها را به راستی آورد؟ کجاست آن که امید داریم اساس ظلم و عدوان را از عالم ریشه کن کند؟ کجاست آن که شوکت و اقتدار ستمگران را در هم بشکند؟ کجاست آن که بناها و تشکیلات شرک و نفاق را ویران کند؟

کجاست آن که اهل فسق، گناه و طغیان را از میان بردارد؟ کجاست آن که متکبران خودخواه و سرکش عالم را سر جایشان بنشاند؟

کجاست آن که معاندان و گمراه کنندگان خلق و ملحدان را عاجز و درمانده سازد؟

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.