حسام الدین شفیعیان-داستانک

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان-داستانک

۱۸۳ بازديد


1-جمجمه پیدا شد!همه ترسیدن!غیر از دکتر!

2-آقای بیژنی وقتی فهمید مرده خیلی ترسید بعدش مداد رنگی زردشو کشید رو مجله !

3-کاغذ را باز کرد لای کاغذ سوسک بود کاغذ را مچاله کرد شد باطله باز کاغذ را باز کرد پروانه پر کشید!

4-سیال ذهنم روی سیاره بود زمین گردش میکرد؟نوستالوژی قطب شمال نبود؟همین سیاره بود یا سیاره ای دیگر!

5-آقا شما اجازه ورود ندارید,اینجا کجاست؟زمین؟چطور مگه؟میچرخه؟هی اینورو اونور میشه؟خب بگو بلیط بگیر دیگه!

6-ته کوچه ایستاده بود صدا میزد کمک کمک کمک یکی پرسید چی شده؟گفت اول کوچه ماشینم پنچر شده!

7-مرده را باز کردن درونش قیچی بود!

8-ته بیمارستان افتاده بود گفتن چی شده؟گفت اول بیمارستان منو گرفت گفتن کی گرفت شمارو گفت گاز انبر!گفتن چجوری؟گفت دستمو گذاشتم رو میز گاز گرفت گفتن چجوری؟گفت میخواستم تعمیر کنم؟گفتن چیرو؟که بیهوش شد؟گفتن چجوری؟پاشد گفت بیخیال بقیشو ادامه میدم؟!

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.