شعر شماره-72

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

شعر شماره-72

۱۵۳ بازديد

انسانی که بداند نداند

هر آنچه بداند نداند

آری شود این انسان زمانی گر خود بتکاند زنداند که بداند

هر چه بدانی کم از این قطره به دریا

آنقدر بداند که نداند که نداند

آنکس که بگفتا بدانم زدانستن علمی بشود که بداند

ما باقیه آن را چو نداند نداند

آری هر آنچه گنج علمست ندانستن آنست

گر فهمی از آن دانستن تازه اول ندانستن زدانستن ندانیم که ندانیم

دانی ندانیم که بدانستن آن چون برسانیم

تازه قطره دریا ندانیم زبدانیم

یعنی این گوهره دانشو علمو کسب علمست

هر کسی که گوید همه چیزی بداند

تازه اول خط زخداوند نداند

خداوند عظیم تر زآنست که بدانیم

هر چه بدانیم باز هم ندانیم

ما بنده ذره زآنیم که خالق هر چه گنجایش تو بیشتر آنی که بدانیم

در کل ندانستن ما این بدانید که انسان خود بسیار میتواند چه شاید رسد به آنچه شاید نداند

گر نکته زحرفی بیاموز بیاموز از سخنان همه آنها که پندآموز

رسیم به دفتر زنجیره علمی که زنجیره انسانی زآنیم بیاموز

-------------------

حسام الدین شفیعیان

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.