شعر شماره-62-63

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

شعر شماره-62-63

۱۸۲ بازديد

تپانچه پدر بزرگ هیچگاه شلیک را بخود ندید
در کنج اتاق برای زندگی آجری سرد شده بود
مدال های او را کلاغ های پارک با خود بردهبودند
هیچکس باور نمیکرد مرد تنهای نیمکت شکسته ی پارک
ژنرال جنگهای پر از پیروزی باشد
او تاریخ را با خود به تنهایی اش میبرد
و سکوت مرگبار تابوتی شده بود از خاطراتش
حسام الدین شفیعیان

/مردگان زندگان یا زندگان مردگان/
خفته ان این مردگان زندگان
مردگان ز غم این زندگان
گاهی اشکو گاهی ماتم برای زندگان
زندگانند مردگان یا مردگانند زندگان
شایدم از بهر دنیا برده اند سنگی زبهر زندگان
پروازی تا بسوی آسمان از برای رفتن از این زمین مردگان
حسام الدین شفیعیان

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.