خانه متروکه

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

خانه متروکه

۱۵۱ بازديد

بنام خداوند بخشنده و مهربان

داستان کوتاه

خانه متروکه

-------------------------

ته همین بن بست هست میگن یه خونه ایه که از توش صداهایی میاد.

بنظرت ارواح هستن

نه من نظرم اینه که دیوارهای خونه صدا میدن!

مگه دیوار ها هم صدا میدن

نه ولی خب غیر این تو ذهنم نمیتونم پردازش دیگه ای داشته باشم

پس خواهشن فکر نکن 

تو نظرت چیه

بنظر من چند تا روح هستن با هم درگیر میشن زد خورد میشه بعد حتما چیزی هم بهم پرتاب میکنن

مثلان چی

دمپایی

ولی بنظر من پشت در چوبی اون خونه گرگ داره

چرا گرگ

چون صدای زوزه شنیدن

تازه شنیدن که یک نفر بلند بلند آهنگ میخونده

چی میخونده

چمیدونم حتما یه چیزی که منو تو نمیفهمیم

تازه همسایه ها میگن تو خونه برق روشن خاموش میشه

نه بابا

ولا

ولی بنظرم خونه متروکه برق نداره

خب بدن کنتور بگیرن

نه بابا کنتور خطرناکه

چرا

چون هی برقو خاموش روشن میکنن ممکنه آتیش سوزی بشه

اگه روح بتونه برق روشن کنه منم دکترامو میگیرم

تو اول برو نهضت رو تموم کن بعد بیا با هم سر بحث پایان نامه نهضتت حرف میزنیم

خودت چی

بدبخت من لیسانس رشته برق و تکنولوژی نانو دارم

جلل خالق چه رشته ایه باز این

نان و نانو و تکنولوژی

اه الان رشته نانوایی صنعتی سنتی هم داریم

رشته روح برون کنی چی

بستگی داره

وای من دیگه تا سر کوچه هم نمیتونم برم

چرا

شاید روح اونجا هم باشه

خب روح که ترس نداره تو بیشتر ترسناکی

مثلن چرا

تو وقتی میخندی آدم یاد فیلم ارواح میفته

چطور

بد قهقه میزنی

خودت چی

من وقتی میخندم دوتا دندون جلوم میاد جلو منتها تو میخندی فک آدم میفته

خلاصه مواظب باش در خونه بپری ممکنه بهت بگن روح گیر هست

خب چی اشکال داره

روح اینجا خیلی اهمیت داره

چطوری

هر کی میخواد فحشی بده روحی میده

بنظر من این خونه هیچی توش نیست

جک گفتی خب خونه متروکه توش میخوای مجلس عروسی برقرار کنن

چه اشکال داره مگه تازه روح ها هم شاد میشن

نه دیگه روح ها هم مجلس عروسی نمیرن

چرا

چون نگاه کن برق خونه روشن خاموش شد

چی میگی

ندیدی

نه

حواست جمع کن

در خونه داره باز میشه نترس نترس من هستم ها

برو جلو برو

باشه حواست بهم باشه

اه در واقعن داره باز میشه

شلوار چارخونه

پرویز

کجا رفتی منو تنها نزار تو رو خدا

روح شلوار چارخونه وای چقدر ترسناک

شما کیستی

خودت کیستی

من اینجا خونمه

آخه اینجا کسی نمیشینه

ولا من 20 ساله اینجام

شاید آدرسو اشتباه اومدم

نه درست اومدی

پس شما که روح نیستی

شما کیستی

من علاقمند به دیدن روح

آخه پسر جون روح با شلوار چهارخونه دیدی مگه که دستش سطل آشغالم باشه

نکنه تو دزد باشی

نه ولا دزد که نیستم اما غافلگیر شدم

چرا

آخه بمن گفتن اینجا چند تاروح با هم شبا سر و صدا میکنن

آهام اونا توهم دارن

یعنی این کوچه توهم زدن

چرا

علاقمندن که حتما این خونه توش روح باشه

چرا

که بعد بگن ای فحش روحی بدن

چون من برق کم مصرف میکنم فکر میکنن اینجا تاریکه درشم قدیمیه عوض نمیکنم

بعدشم کلمو بیرون میکنم فکر میکنن روح اومده چون کله من برق میزنه

ولی کله شما برق نمیزنه بیشتر تو چشم میزنه

مواظب باش کلمو چشم نزنی

نه ولا این کله چشم زدن نداره دیگه فقط باید شانه کنید موهاتونو چند لاخ با هم ببافید خیلی مده

برو بچه خودتو دست بنداز میگم لولو بیاد بخوردت

نه لولو لازم نیست 

رفیقت کجا رفت

شما از کجا دیدید

از اون بالا گوشه

حالا اگه خواستی ادرنالین خونت بره بالا فیلم پشت در روح میاد با زیر نویس نگاه کن

اه اونو دیدم

پس فیلم پشت در روح نمیاد بدون زیر نویس نگاه کن

آهام اونو ندیدم

راستی شما خونه متروکه خفن سراغ ندارید

چرا

کجا

قبرستون

خیلی هم خفنه 

نه قبرستون نه وهم آلوده باشه مه خونه متروکه خفن باشه

آهام خب اون باید بری فیلم مه از کجا ترس از کجا رو نگاه کنی

حالا هم برو لالا کن خونتون مسواک یادت نره راستی به دوستت بگو فندق زیاد بخوره

چون تو رو فندق فرض کرده

نه من پسته دوست دارم

خب برو اخبار چندو سی داره میخوام برم نگاه کنم از کنار برو قاطی آدما نشی

باشه من رفتم

خداحافظ

---------------------

نویسنده-حسام الدین شفیعیان

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.