حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

تصلیب عیسی

۴۹۵ بازديد

17 إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْکًا ۚ1 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ ص ۚفیلمبردار-حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیان
کتاب مکاشفات پطرس یکی از کتب مسیحی معروف به اپوکریفا، بنا بر باور عده ای حدود سالهای 94 و 95 نگارش یافته است.(توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه ی حسین توفیقی، ص 58 – 59)،البته بسیاری از تاریخ نگاران تاریخ نگارش این کتاب را 150 میلادی میدانند. همچنین نسخه‌ای از این کتاب اخیراً در نجع حمادی کشف شده‌است. در این کتاب به صلیب رفتن مسیح زیر سؤال رفته‌است، و در مورد به صلیب رفتن مسیح، به نقل از پطرس، چنین آمده‌است:[۱۱]

وقتی او (مسیح) این چیزها را گفت، من (پطرس) او را دیدم که ظاهراً توسط آن‌ها بازداشت شده بود؛ و گفتم: "چه می‌بینم، مولای من؟ آن شمایید که آن‌ها گرفته‌اند و همانا شما هستید که مرا چسبیده‌اید؟ یا آن کیست که شاد و خندان بر روی درخت (صلیب) است؟ و آیا او شخص دیگری است که که دست و پای او را می‌کوبند؟"

نجات دهنده (مسیح) به من گفت: "آنکه او را بر روی درخت (صلیب)، شاد و خندان می‌بینی، عیسای زنده است؛ ولی این یکی که بر دستان و پاهایش میخ می‌زنند، پوست و گوشت او است، که بدلی است تا باعث شرمندگی آن‌ها شود، کسی که شبیه او شده‌است؛ ولی به او و به من نگاه کن!"

باید داشت چندین دهه بعد از مرگ پطرس نوشته شده و پطرس نمی‌تواند نویسنده ی او باشد همچنین این کتاب از اثار گروه های ناستیکی میباشد (که انسانیت عیسی را رد میکردند) پس به احتمال زیاد صحت تاریخی ندارد

N. T. Wright، محقق و عهدجدیدپژوه، در پژوهشی در زمینهٔ The Resurrection of the Son of God چنین نتیجه می‌گیرد که احتمال تاریخی بودن مرگ مسیح به همان اندازه بالاست که ما از تاریخی بودن مرگِ آگوستوس در سال ۱۴ میلادی یا تخریب معبدِ اورشلیم در سال ۷۰ میلادی مطمئن هستیم. A. T. Robinson نیز مرگ و تدفین عیسی را «یکی از قدیمی‌ترین و تصدیق‌شده‌ترین حقایق» دربارهٔ او می‌داند.[۱۲] John Dominic Crossan عهدجدیدپژوه منتقد و لیبرال، و عضو شورای سکولارِ Jesus Seminar، در این رابطه چنین اظهار داشته‌است:

  • اینکه عیسی به صلی

در سال ۲۰۰۶ میلادی متیو مسلن و پیرز میچل با بررسی بیش از ۴۰ مقاله در این باره نظریه‌هایی از جمله پارگی قلبی تا آمبولی ریه را برشمرده‌اند.[۱۴] در سال ۱۸۴۷ برپایه‌گذارش انجیل یوحنا ۱۹:۳۴ در بیرون آمدن خون و آب پس از آنکه پهلوی عیسی با نیزه سوراخ شده، پزشکی به نام ویلیام استرود نظریه پارگی قلبی را دلیل مرگ عیسی دانست.[۱۵]

سنت اسلامی مرگ فیزیکی عیسی را بروی صلیب رد می‌کند. بنابر نظر آیاتی از قرآن، مسیح به صلیب کشیده نشده و عروج کرده‌است:

«[خداوند بر دلهای آن‌ها مهر زده بنابر دلایلی چون کفر و تهمتی که به مریم زدند] و گفتهٔ ایشان که ما مسیح، عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند؛ لیکن امر بر آنان مشتبه شد و کسانی که در بارهٔ او اختلاف کردند قطعاً در مورد آن دچار شک شده‌اند و هیچ علمی بدان ندارند جز آنکه از گمان پیروی می‌کنند و یقیناً او را نکشتند. بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد و خدا توانا و حکیم است»

— قرآن سورهٔ ۴ (النساء) آیهٔ 157-158[۱۶]

در قرآن از زبان عیسی نوشته شده که می‌گوید:«سلام بر من، روزی که زاده شده‌ام و روزی که می‌میرم، و روزی که زنده برانگیخته می‌شوم» (سوره مریم آیه ۳۳)
ر این نوع اعدام، مجرم را به وسیله طناب و سه میخ بزرگ در دستها و پاها (دو میخ در مچ دو دست و یک میخ برای رو هر دو پا) به صلیبهایی با ارتفاع عمومی ۵-۶ متر از سطح زمین می‌بستند. سپس صلیب را بر پا کرده در زمین محکم می‌نمودند. قربانی سپس در همان حال رها می‌شد و در نهایت به خاطر خونریزی شدید، گرسنگی و تشنگی، حمله پرندگان و سایر عوامل جان می‌سپرد. سپس مأموران اعدام، ساق پاهای جسد را با وسایلی می‌شکستند و آن را از صلیب جدا کرده پایین می‌آوردند. جسد در نهایت به دست خانواده یا مأموران دولتی به خاک سپرده می‌شد.
مرقس در انجیل خود به نقل داستان به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح پرداخت و عنوان می‌کند زمانی که عیسی مسیح بر روی صلیب در حال جان دادن بود، همه‌ی کسانی که از آنجا رد می‌شدند او را به سخره گرفته و با حالت استهزا به وی طعنه و کنایه می‌زدند: «دو دزد را نیز در همان وقت در دو طرف او به صلیب کشیدند. به‌این‌ترتیب، پیشگویی کتاب آسمانی به انجام رسید که می‌فرماید: او جزو بدکاران محسوب خواهد شد. کسانی که ازآنجا رد می‌شدند، او را دشنام می‌دادند و سر خود را تکان داده، با تمسخر می‌گفتند: تو که می‌خواستی خانه خدا را خراب کنی و در عرض سه روز باز بسازی، چرا خودت را نجات نمی‌دهی و از صلیب پایین نمی‌آیی؟ کاهنان اعظم و رهبران دینی نیز که در آنجا حضور داشتند، مسخره کنان می‌گفتند: دیگران را خوب نجات می‌داد، اما نمی‌تواند خودش را نجات دهد! ای مسیح، پادشاه اسرائیل، از صلیب پایین بیا تا ما هم به تو ایمان بیاوریم! حتی آن دو دزد نیز در حال مرگ، او را ناسزا می‌گفتند.» اگرچه معلوم نیست منظور نویسنده‌ی انجیل از پیشگویی کتاب آسمانی مبنی بر جز بدکاران محسوب شدن عیسی مسیح چیست، اما هر آنچه هست بالاخره به روایت مرقس که شاید خود نظاره‌گر ماجرا بوده و یا از شخصی شنیده، عیسی مسیح به صلیب کشیده شد و همگان حتی دو دزدی که به همراه مسیح، آنان را به صلیب کشیده بودند، به مسخره کردن و ناسزا گفتن به عیسی مسیح پرداختند.
 
 
 
لوقا یکی دیگر از انجیل نویسان، اگرچه داستانی شبیه داستان مرقس را روایت کرده است اما در برخی از موارد مطلبی برخلاف روایت مرقس نقل کرده است. برخلاف مرقس، لوقا معتقد است که آن دو دزد و جنایت‌کاری که به همراه مسیح به صلیب کشیده شده بودند نه‌تنها هر دو به ناسزاگویی و مسخره کردن عیسی مسیح نپرداخته بلکه یکی از آنان که شاید به‌اشتباه طعنه‌ای به مسیح زده باشد، به‌تندی با سرزنش دوست خود مواجه شده و از حرف نامربوطی به عیسی مسیح زده بر حذر می‌شود: «دو جنایتکار را بردند تا با او اعدام کنند. نام محل اعدام، جلجتا (کاسه سر) بود. در آنجا هر سه را به صلیب میخکوب کردند، عیسی در وسط و آن دو جنایتکار در دو طرف او… یکی از آن دو جنایتکار که در کنار عیسی مصلوب شده بود، به‌طعنه به او گفت: اگر تو مسیح هستی، چرا خودت و ما را نجات نمی‌دهی؟ اما آن دیگری، او را سرزنش کرد و گفت: حتی در حال مرگ هم از خدا نمی‌ترسی؟ ما حقمان است که بمیریم، چون گناهکاریم؛ اما از این شخص، یک خطا هم سر نزده است. سپس رو به عیسی کرد وگفت: ای عیسی، وقتی ملکوت خود را آغاز کردی، مرا هم به یاد آور! عیسی جواب داد: خاطر جمع باش که تو همین امروز با من در بهشت خواهی بود!»

آیا ادعای ملاقات حضرت عیسی (ع) توسط برخی از مسیحیان حقیقت دارد یا خیر؟

۴۸۸ بازديد

عبید زاکانی قصه ی درد دل و غصهٔقرآن کریم-سوره ی نساء لیکن خدا به آنچه برای توعکاس-حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیان
یکی از ادعا ها رایج در میان مسیحیان تبشیری ادعای مکاشفه  و ملاقات با مسیح  است گر چه امکان ملاقات با مسیح یا هر یک از اولیا و انبیا الهی در مکاشفه یا خواب منتفی نیست ولی آیا این مدعیان واقعا مسیح را ملاقات کرده اند ؟ در یک مطالعات آماری  از  میان تعدادی از کسانی که ادعای ملاقات با مسیح کرده از ایشان خواسته شد تا به پرسش های زیر پاسخ بدهند[1]

    رنگ پوست فردی که ملاقات کرده اند چه رنگی بود؟
    رنگ چشمهایش چه رنگی بود ؟ قهوه ای ، یشمی ، آبی ، سیاه ، و...
    موهایش چه رنگی بود ؟ قهوه ای ، طلائی، سیاه ،و...
    موهایش بلند بود و بر روی شانه هایش ریخته شده بود و یا کوتاه بود؟
    موهایش سفید شده بود یا خیر؟
    چهره اش زیبا و دلفریب بود یا یک صورت عادی و معمولی داشت ؟
     از نظر هیکل لاغر یا چاق یا متوسط بود ؟
    تقریبا چقدر سن داشت ؟
    قد وی بلند کوتاه یا متوسط بود؟
    آیا اگر دفعه دوم چنین فردی را در میان  چندشخص دیگر ببینند  آیا میتوانند وی را باز شناسی کنند یا خیر؟
     فرد ملاقات شده شبیه کدام یک از تصاویری بود که تاکنون در باره عیسی کشیده یا ساخته شده است؟

در مجموع پاسخ های داده شده به این سوالات دو مشکل اساسی دارند:

 یکی اینکه  پاسخ ها  هر کس با دیگری متفاوت است. هرکس حضرت عیسی را از جهت رنگ پوست مو، چشم  ویا اندازه قامت و ویژه گی های جسمی دیگر به گونه ای متفاوت از سایرین تصویر می کند به این ترتیب  کسانی که ادعای ملاقات با مسیح را دارند از عیسی یک مرد هزار چهره ترسیم می کنند و مشخص نیست که آیا عیسی یک چهره ثابت دارد و یا در هر لحظه مشخصات فیزیکی چهره اش متفاوت میشود ؟

اما بیشتر مدعیان ملاقات  با توجه به سابقه ذهنی خود عیسی را یک جوان 33 ساله  سفید پوست ، بلند قد، زیبا و چشم نواز، چشم آبی ، با موهای طلائی خرامیده بر روی شانه ، و با لباسی سفید توصیف می کنند که بیشتر شبیه بازیگر نقش عیسی در فیلم انجیل به روایت لوقا و یا فیلم های مشابه است. اما این ادعا با مشکل جدی روبرو است زیرا گر چه اروپایی ها علاقه زیادی دارند تا عیسی را با چنین مشخصاتی ترسیم کنند و در معمول نقاشی ها و و فیلم ها از چنین تصاویری در باره عیسی استفاده میشود اما کتاب مقدس چهره عیسی را به گونه دیگری ترسیم میکند که با مشخصات فوق کاملا متفاوت است.

در کتاب مقدس از 4 نفر نقل قول هایی را آورده که تجربه ملاقات با عیسی  مسیح را داشته اند. این 4 نفر عبارت هستند از: حزقیال در کتاب  حزقیال فصل 40، دانیال در کتاب  دانیال فصل 7 و 10، پولس در کتاب  اعمال رسولان و یوحنا در کتاب مکاشفه یوحنا، همچنین برخی پیشگویی ها و یا احکام  در کتاب مقدس وجود دارد که تا حدودی می توان از آنها به  خصوصیات ظاهری عیسی پی برد.

 برخی از خصوصیات فیزیکی و چهره عیسی که در کتاب مقدس بیان شده است به این ترتیب می باشد: عیسی چهره زیبایی نداشت : گر چه تمامی کسانی که ادعای ملاقات با مسیح را دارند میگویند با یک فرد زیبا روی ملاقات کرده اند اما اشعیا 53: 2، پیشگویی میکند  که« او را نه صورتی و نه جمالی می‌باشد. و چون او را می‌نگریم منظری ندارد که مشتاق او باشیم». در اشعیا 52: 14چهره عیسی را خیلی وحشتناک توصیف می کند. در ترجمه فارسی معروف بهمژدهاز این آیه آمده:« مردم از دیدن او وحشت می‌کردند، قیافه او چنان کریه بود که شباهتی به آدمیان نداشت»  در این آیه اشعیا  از عبارت سا می مو" שָׁמְמ֤וּ" "šā-mə-mū "به معنای وحشت کردن وای آوااستفاده میکند [2] استفاده میکند. گویا در چهره عیسی خدشه ای است  که صورتش را  حتی از شباهت به یک انسان انداخته و مردم از دیدن آن به هراس می افتند.

همچنین اشعیا در توصیف زخم چهره عیسی در این آیهاز واژه عبری میس هت "מִשְׁחַ֥ת"[3] miš-ḥaṯ به معنای فساد و عیب  در چهره استفاده می کند. گویا در آن زمان یک بیماری رایج بود که برخی از مردم چهره هایش به خاطر زخم یا ویروسی چنان معیوب میشد که در نگاه دیگران چندش آور میشد. پولس نیز به همین بیماری مبتلا بود و در نامه هایش مینویسد سه بار از خدا خواسته اش که خدشه در چشمش را اصلاح کند ولی خدا به وی پاسخ نمیدهد  (اول قرنتیان ۱۲: ۷-۱۰(  . و به مردم شهر غلاطیه تشکر میکند و  میگوید که تحمل قیافه من برای شما آزمایشی بود و شما قیافه من را تحقیر نکردید  بلکه حتی حاضر بودید چشمتان را در بیاورید و به من بدهید.( غلاطیان 4: 14-16)  

عیسی چهره متمایزی نداشت :.براساس انجیل متی مسیح چهره متمایز و قابل تشخیصی نداشت زیرا کاهنان معبد نیاز داشتند پولی به یهودای اسخریوطی بپردازند تا عیسی را از بین حواریون مشخص کند و از همین رو  زمانی که مسیح و حواریون در باغ جتسیمانی محاصره شدند یهودا با بوسیدن عیسی او را به کاهنان معرفی کرد (متی 26: 48)  کاهنان در حالی قادر به تشخیص وی از حواریونش نبودند که عیسی چندین بار در صحن معبد و در اورشلیم با کاهنان گفتگو  کرده و ایشان را به چالش کشیده بود.
ظاهر او فردی سی ساله را نشان نمی داد: اگر چه انجیل معتقد است  عیسی در 30 سالگی به خدمت مشغول شد و کل مدت خدمتش نیز بیش از 3 سال طول نکشید و در حدود 33 سالگی مصلوب شد اما گویا فشار و مشکلاتی که در راه خدمتش کشیده بود او را چنان شکسته بود که در قامت یک مرد 50 ساله نشان داده میشد. یوحنا مینویسد یهودیان به عیسی گفتند  : تو که 50 سال بیشتر نداری  ( یوحنا 8: 57) موهای عیسی کوتاه و سفید بود:  در کتاب اعمال رسولان پولس مدعی میشود که در مکاشفه ای مسیح را دیده(اعمال رسولان 9: 3) چندی بعد وی  در یکی از نامه هایش  موهای بلند برای مرد را تقبیح می کند(اول قرنتیان 11: 14). بنا بر این مسیح نمی بایست موهای بلندی داشته باشد. یوحنا نیز در مکاشفه اش وقتی مسیح را ملاقات میکند مثلمردی تصویر گری میکند که تمامی موهای سرش سفید است  و مینویسد «سر و موی او سفید چون پشم، مثل برف سفید بود ( مکاشفه 1: 13) دانیال نیز در مکاشفه ای مسیح را ملاقات میکند میگوید« موی سرش مثل پشم پاک بود .» ( دانیال 7: 9)

موهای شقیقه اش بلند بود : در لاویان دستور داده شده است: مثل بت پرست‌ها موهای ناحیه شقیقه خود را نتراشید و گوشه‌های ریش خود را نچینید.  ( لاویان 19 : 27) و عیسی نیز خود را ملتزم به شریعت عهد عتیق میدانست عیسی خود فرمود : گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم‌؛ نیامده‌ام تا باطل نمایم‌، بلکه تا تمام کنم‌. (متی 5: 17.)  کتکیزم کاتولیک نیز در توضیح این آیه بیان میکند :عیسى، ...باید با عمل کردن به تمام جزئیات شریعت حتى «کوچک ترین احکام»، آن را به اتمام برساند. او در واقع تنها کسى است که توانست شریعت را به طور کامل حفظ کند.[4]و کسانی که به نسخ شریعت عهد عتیق باور دارند ان را مربوط به بعد از مصلوب شدن عیسی میدانند و بطور طبیعی میبایست مانند سایر یهودیان موهای دو طرف موهای شقیقه اش بلند بوده باشد .
چشم های عیسی به رنگ شرابی و دندانهایش سفید بود : یعقوب وقتی میخواهد مژده ظهور مسیح از نسل یهودا را به فرزندانش بدهد میگوید « چشمان او تیره‌تر از شراب و دندانهایش سفیدتر از شیر خواهد بود. ( پیدایش 49: 12)  در مکاشفه یوحنا نیز چشمانش را  برنگ شعله آتش تصویر کرده است ( مکاشفه 1: 13)
بدنش برنگ برنزی و برنجی بود : در مکاشفاتی که یوحنا از عیسی توصیف میکند میگوید « و پایهایش مانند برنج صیقلی که در کوره تابیده شود»  ( مکاشفه 1: 15)  دانیال نیز در مکاشفه اش میگوید « و جسد او مثل زبرجد بازوها و پایهایش مانند رنگ برنج صیقلی بود »  ( دانیال 10 : 4-6)  حزقیال نیز میگوید وقتی  نزدیک شدم «مردی را دیدم  که مثل برنز می‌درخشید و کنار دروازه خانه خدا ایستاده بود.» ( حزقیال 40 : 3)
صدایش مثل صدای یک گروه  بود : دانیال توصیف میکند که صدای عیسی  مثل صدای یک نفر نبود بلکه وقتی او صحبت میکرد مانند اینکه یک گروه با هم دارند صحبت میکنند بود و «آواز کلام او مثل صدای گروه عظیمی بود» ( دانیال 10 : 4-6)
یک چوبدستی در دست داشت : حزقیال در مکاشفه ای که با عیسی ملاقات کرده مینویسد  او یک ریسمان و یک چوب اندازه گیری در دست داشت. ( حزقیال 40 : 3)  و داوود نیز در مزامیر خطاب به عیسی میگوید: عصا و چوبدستی تو به من قوت قلب می‌بخشد.  ( مزامیر 23: 4)
ردای بلند ولی تنگی داشت : یوحنا در مکاشفه اش مینویسد : پسر انسان را که ردای بلند در بر داشت ( مکاشفه 1: 13) اما با این حال این ردا مانند ردا های کاهنان یهود پهن نبود زیرا  عیسی به شاگردانش دستور میدهد که به گفتار کاهنان گوش کنید و عمل کنید ولی از رفتارشان سر مشق نگیرید و مثل انها که دعا به بازو هایشان میبندند و دامن قباهایشان را پهن میکنند تا خود را دیندار نشان دهند نباشید ( متی 23: 5)

از مجموع این آیات تصویر حضرت عیسی باید اینگونه باشد: مردی 50 ساله با صورتی خدشه دار، چشمان شرابی تیره، موهای کوتاه و سفید، قیافه ای  معمولی و کمی ترسناک و  موهای شقیقه بلند ،  رنگ پوست برنزی و یا برنجی و صدایی مثل صدای یک گروه کر. در حالی که مدعیان مکاشفه و دیدار با حضرت عیسی بیشتر تصویری شبیه به یکی از نقاشی ها و یا فیلم هایی تولید شده در باره مسیح را توصیف می کنند یعنی جوانی 30 ساله  زیبا و سفید با چشمهای آبی و موهای طلائی و خرامیده بر روی شانه. که صد البته این تصویر هیچ شباهتی با مسیح کتاب مقدس ندارد.

پی‌نوشت:

[1] منبع تحقیق مطالعات میدانی در میان مسیحیان تبشیری است.
[2] (שָׁמְמ֤וּ ) http://biblehub.com/hebrew/8074.htm(link is external) retrieved 2017-01-28
[3] (מִשְׁחַ֥ת )  http://biblehub.com(link is external)
[4] مفتاح ، احمد رضا ( مترجم)  تعالیک کلیسای کاتولیک، پاراگراف  584-578.

حضرت عیسی (ع)-حضرت عیسی روح الله

۴۷۹ بازديد

حسام الدین شفیعیان-کاریکلماتور 1-بالشت بال ندارد خواب بال از بالشتعکاس-حسام الدین شفیعیانعکاس-حسام الدین شفیعیانسهراب سپهری 
 خانه
حضرت عیسی(ع) یکی از پیامبران اولوالعزم و از انبیاء بنی‌اسرائیل است، لقبش «مسیح» و به‌معنای «مبارک» است.
نام حضرت عیسی(ع) ۲۵ بار و لقب ایشان ۱۳ بار در قرآن آمده است. حضرت عیسی(ع) پنج هزار و ۵۸۵ سال بعد از هبوط حضرت آدم و ۵۰۰ سال قبل از ولادت پیامبر اسلام(ص) در سرزمین کوفه در کنار رود فرات بدون داشتن پدر به دنیا آمد. مادرش حضرت مریم(س) از زنان با فضیلتی است، که نام مبارکش در ۱۲ سوره قرآن و در ۳۴ آیه به صراحت ذکر شده، جایگاه حضرت مریم(س) آن‌قدر رفیع است که در قرآن یک سوره با نام ایشان آمده است.
حضرت عیسی(ع) در نوزادی با مردم سخن می‌گفت و معجزات بسیاری همچون زنده کردن مردگان داشت. ایشان در سن ۳۰ سالگی به پیامبری مبعوث شد و پیوسته مردم بنی‌اسرائیل را به پرستش خدای یگانه دعوت می‌کرد. حضرت مسیح یکی‌از پنج پیامبری است که دارای شریعت و کتابی با نام «انجیل» است که سرانجام پس از ۳۵ سال زندگی، یهودیان تصمیم به قتل ایشان گرفتند اما به اراده خداوند حضرت مسیح(ع) به آسمان‌ها رفت تا همراه با قیام حضرت مهدی(عج) رجعت کند.
حضرت عیسی(ع)‌ از پیامبرانی‌ است‌ که‌ نامش‌ در قرآن‌‌کریم‌ بسیار برده‌ شده‌ که ازجمله این آیات می‎توان به آیات ۱۱۰ تا ۱۱۸ سوره مبارکه مائده با این مضمون «إِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلَى وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا ... وَإِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَهَیْنِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ ... إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» اشاره کرد.
خدای متعال در این آیات فرموده است: «[یاد کن] هنگامى را که خدا فرمود اى عیسى پسر مریم نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور آنگاه که تو را به روح‏القدس تایید کردم که در گهواره [به اعجاز] و در میانسالى [به وحى] با مردم سخن گفتى و آن‌گاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و آن‌گاه که به اذن من از گل [چیزى] به شکل پرنده می‎‏ساختى پس در آن می‌‎‏دمیدى و به اذن من پرنده‏اى می‎شد و کور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا می‎‏دادى و آن‌گاه که مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بیرون می‎‏آوردى و آن‌گاه که [آسیب] بنی‎‏اسرائیل را هنگامى‌که براى آنان حجت‌هاى آشکار آورده بودى از تو باز داشتم پس کسانى از آنان که کافر شده بودند گفتند این[ها چیزى] جز افسونى آشکار نیست (۱۱۰) و [یاد کن] هنگامى را که به حواریون وحى کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند ایمان آوردیم و گواه باش که ما مسلمانیم (۱۱۱) و [یاد کن] هنگامى را که حواریون گفتند اى عیسى پسر مریم آیا پروردگارت می‎‏تواند از آسمان خوانى براى ما فرود آورد [عیسى] گفت اگر ایمان دارید از خدا پروا دارید (۱۱۲) گفتند می‎‏خواهیم از آن بخوریم و دل‌هاى ما آرامش یابد و بدانیم که به ما راست گفته‌ای و بر آن از گواهان باشیم (۱۱۳) عیسى پسر مریم گفت بار الها پروردگارا از آسمان خوانى بر ما فرو فرست تا عیدى براى اول و آخر ما باشد و نشانه‌ای از جانب تو و ما را روزى ده که تو بهترین روزی‌‏دهندگانى (۱۱۴) خدا فرمود من آن‌را بر شما فرو خواهم فرستاد و[لى] هر کس از شما پس از آن انکار ورزد وى را [چنان] عذابى کنم که هیچ‌یک از جهانیان را [آن چنان] عذاب نکرده باشم (۱۱۵) و [یاد کن] هنگامى را که خدا فرمود اى عیسى پسر مریم آیا تو به مردم گفتى من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستید گفت منزهى تو مرا نزیبد که [در باره خویشتن] چیزى را که حق من نیست بگویم اگر آن‌را گفته بودم قطعاً آن‌را می‎‏دانستى آنچه در نفس من است تو می‎‏دانى و آنچه در ذات توست من نمی‎‏دانم چراکه تو خود داناى رازهاى نهانى (۱۱۶) جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چیزى] به آنان نگفتم [گفته‌ام] که خدا پروردگار من و پروردگار خود را عبادت کنید و تا وقتى در میانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون روح مرا گرفتى تو خود بر آنان نگهبان بودى و تو بر هر چیز گواهى (۱۱۷) اگر عذابشان کنى آنان بندگان تواند و اگر بر ایشان ببخشایى تو خود توانا و حکیمى».

باید توجه داشت در بیشتر آیاتی‌که‌ ذکری‌ از عیسی(ع) شده‌ نامش‌ با فضیلت‌ و عظمت‌ توأم‌ گشته‌ و به‌عنوان‌ «عبدالله» و «کلمه خدا» و «روح‌ خدا» و تأیید شده‌ به‌ «روح‌ القدس»‌ و سایر افتخارات‌ مفتخر گشته‌ است‌.
مادرش‌ مریم‌ دختر عمران‌ یکی‌ از زنان‌ برتر عالم‌ است‌ که‌ سوره‌ای‌ در قرآن‌ بنام‌ او وجود دارد وخداوند از او مدح‌ نموده‌ است‌.حضرت‌ عیسی‌(ع) در بیت‌‌اللحم‌ متولد شد و در سی‌ سالگی‌ نبوت‌ خود را ظاهرکرد .با این‌که‌ او برای‌ تأیید تورات‌ مبعوث‌ شده‌ بود ولی‌ یهود با او مخالفت‌ می‎کردند تا این‌که‌ توطئه‌ دستگیری‌ او را طرح‌ نمودند ولی‌ خداوند عیسی‌ را به‌ آسمان‌ بالا برد و درعوض‌ یک نفر دیگری‌ که‌ شبیه‌ عیسی‌ بود دستگیر کرده‌ و به‌ صلیب‌ آویختند.حضرت‌ عیسی‌ در زمان‌ ظهور امام‌ عصر(عج) به‌ زمین‌ فرود آمده‌ و از یاران‌ امام‌ عصر خواهد شد.
عیسی مسیح(ع) در مسیحیت نقش خدا، پیامبر، مؤسس و در واقع محوری‌ترین نقش را داشته و به‌عنوان خدا پرستش شده و به‌عنوان نجات‌دهنده مورد تمجید است. در نگاه قرآنی و یا اسلامی مسیح(ع) به‌عنوان پیامبری اولوالعزم شناخته می‌شود. هر یک از ۱۱۴ سوره قرآن با نام مشخصی معرفی می‌شوند بدون آن‌که تمام آیه‌های آن سوره فقط بخواهد در مورد همان نام بحث کند. تولد حضرت عیسی را می‌توان در سوره مریم و آل‌عمران یافت. هر یک از این سوره‌ها مورد خاصی از تولد حضرت عیسی را برجسته‌تر می‌کند و به زوایای دیگری بیشتر بها می‌دهد.
آیات قرآن درباره حضرت عیسی(ع)

در آیات ۴۶ و ۴۷ سوره آل‎عمران با این مضمون « إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿۴۵﴾ وَیُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِینَ » ملائکه به حضرت مریم نوید می‎‎دهند که فرزندش که عیسی نام خواهد داشت، نجات‌دهنده بشریت خواهد شد و هم در این و هم در آن دنیا جایگاه والایی نزد خداوند خواهد داشت.خداوند متعال در آیات بسیاری از قرآن نام حضرت «عیسی(ع)» و همچینن مادر بزرگوارشان حضرت مریم(س) را آورده که این آیات در ادامه آمده است:
از دیگر آیاتی که به حضرت عیسی(ع) اشاره دارد می‎توان به آیه ۸۷ سوره مبارکه «بقره» با این مضون «وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَقَفَّیْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ»، آیه ۱۳۶ سوره مبارکه بقره با این مضمون «قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»، آیه ۲۵۳ سوره بقره «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن کَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلَکِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن کَفَرَ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَکِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ»، آیه ۴۵ سوره آل‌عمران «إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ» اشاره کرد.
همچنین آیه ۵۲ سوره آل‌عمران با این مضمون «فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَى مِنْهُمُ الْکُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللّهِ آمَنَّا بِاللّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»، آیه ۵۵ سوره آل‌عمران «إِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ»، آیه ۵۹ سوره آل‌عمران «إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ»، آیه ۸۴ سوره آل‌عمران «قُلْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَالنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»، آیه ۱۵۷ سوره نساء «وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا» نیز به حضرت عیسی(ع) اشاره دارد.
همچنین آیات ۱۶۳ سوره نساء «إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِیسَى وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَیْمَانَ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا»، ۱۷۱ نساء «یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقِّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاَثَةٌ انتَهُواْ خَیْرًا لَّکُمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَات وَمَا فِی الأَرْضِ وَکَفَى بِاللّهِ وَکِیلًا»، ۱۷۲ نساء «لَّن یَسْتَنکِفَ الْمَسِیحُ أَن یَکُونَ عَبْدًا لِّلّهِ وَلاَ الْمَلآئِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَن یَسْتَنکِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیهِ جَمِیعًا»، ۱۷ مائده «لَّقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَآلُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ قُلْ فَمَن یَمْلِکُ مِنَ اللّهِ شَیْئًا إِنْ أَرَادَ أَن یُهْلِکَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ وَمَن فِی الأَرْضِ جَمِیعًا وَلِلّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَاللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»، ۶۴ مائده «وَقَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِم بِعَیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَیْنَاهُ الإِنجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِینَ»،۷۲ مائده «لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَقَالَ الْمَسِیحُ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ إِنَّهُ مَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ»، ۷۵ مائده «مَّا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کَانَا یَأْکُلاَنِ الطَّعَامَ انظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الآیَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى یُؤْفَکُونَ»، ۷۸ مائده «لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ» ۱۱۰ مائده «إِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلَى وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الأَکْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوتَى بِإِذْنِی وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِینٌ» نیز به این پیامبر اشاره دارد.
از دیگر آیاتی که به حضرت عیسی مسیح اشاره دارد می‎توان به آیات ۱۱۲، ۱۱۴ و ۱۱۶ سوره مائده، ۳۰ و ۳۱ توبه، ۳۴ مریم(س)، ۵۰ مومنون، ۷ احزاب، ۱۳ شوری، ۵۷ و ۶۳ زخرف، ۲۷ حدید، شش و ۱۴ صف، اشاره کرد.

محل تولد و زندگى حضرت عیسى(علیه السلام)

۴۸۹ بازديد


محل تولد و زندگى حضرت عیسى(علیه السلام)

از عهد جدید برمى آید که حضرت مریم در شهرى به نام ناصره در استان جلیل از فرشته ى وحى باردار شد، ولى فرزندش را در بیت لحم به دنیا آورد:

در ماه ششم جبرائیل فرشته از جانب خدا به شهرى به نام ناصره که در استان جلیل واقع است به نزد دخترى که در عقد مردى به نام یوسف از خاندان داود بود، فرستاده شد. نام این دختر مریم بود. فرشته وارد شد و به او گفت: «سلام... اى کسى که مورد لطف هستى، خدا با تو است... . اى مریم; نترس زیرا خداوند به تو لطف فرموده است. تو آبستن خواهى شد و پسرى خواهى زایید و نام او را عیسى خواهى گذارد...[1]

در آن روزها به منظور یک سرشمارى عمومى در سراسر دنیاى مردم، فرمانى از طرف امپراطور «اوغطس» صادر شد. وقتى دور اول این سرشمارى انجام گرفت، کرینیوس فرماندار کل سوریه بود. پس براى سرشمارى هر کس به شهر خود مى رفت و یوسف نیز از شهر ناصره ى جلیل به یهودیه آمد تا در شهر داود که بیت لحم نام داشت، نام نویسى کند، زیرا او از خاندان داود بود. او مریم را که در این موقع در عقد او و باردار بود، همراه خود برد. هنگامى که در آن جا اقامت داشت، وقت تولد طفل فرارسید و مریم اولین فرزند خود را که پسر بود به دنیا آورد. اورا در قنداق پیچید و در آخورى خوابانید، زیرا در مسافرخانه جایى براى آنان نبود.[2]

مسیحیان، بر اساس تعالیم کتاب مقدس، اصرار دارند که محل تولد عیسى را بیت لحم، و محل پرورش او را ناصره، بدانند; زیرا مى خواهند بشارات و پیش گویى ها در مورد رهبر بنى اسرائیل و مسیح موعود را بر حضرت عیسى تطبیق نمایند.

هیرودیس پادشاه، از ستاره شناسان مى پرسد: طبق پیشگویى پیامبران، مسیح در کجا باید به دنیا آید؟ ایشان پاسخ دادند: باید در بیت لحم متولد شود; زیرا میکال نبى چنین پیش گویى کرده است: اى بیت لحم، اى شهر کوچک، تو در یهودیه دهکده اى بى ارزش نیستى، زیرا از تو پیشوایى ظهور خواهد کرد که قوم بنى اسرائیل را رهبرى خواهد نمود.[3]

انجیل متى وقتى که از سکونت عیسى و والدینش در ناصره خبر مى دهد، اضافه مى کند:

باز در اینجا پیشگویى انبیا جامه ى عمل پوشید که: او ناصرى خوانده خواهد شد.[4]

لکن تطبیق آن اخبار بنى اسرائیل بر حضرت عیسى دشوار مى نماید، زیرا:

اولاً، مجوسیان یا زرتشتیان پارسى، آدم پرست نبودند تا براى پرستش کودکى از شرق به بیت لحم سفر کنند. این در حالى است که متى مى نویسد:

چند مجوس ستاره شناس از مشرق زمین به اورشلیم آمده پرسیدند: کجاست کودکى که باید پادشاه یهود گردد؟ ما ستاره ى او را در سرزمین هاى دوردست شرق دیده ایم و آمده ایم تا او را بپرستیم.[5]

ثانیاً، مشخص نیست هنگامى که آنها این کودک را یافتند، چرا او را ترک گفتند و نه بشارت او را به مجوسیان دیگر دادند و نه خود آنها در زمره ى حواریون آن حضرت قرار گرفتند.

ثالثاً، نه تنها عیسى(علیه السلام) به تشکیل دولت اسرائیل نپرداخت و اسرائیلیان پراکنده را جمع نکرد، بلکه پس از تولد و آغاز فعالیت او، یهودیان پراکنده تر شده، و اورشلیم نابود و فلسطین منهدم گردید.

رابعاً، گزارش لوقا درباره ى سرشمارى و اجبار والدین عیسى به حضور در بیت لحم، نه از نظر تاریخى صحیح است و نه از نظر منطقى. در تاریخ هیچ اثرى از این سرشمارى وجود ندارد.

در مورد «ناصرى» بودن حضرت عیسى نیز ملاحظاتى وجود دارد:

اولاً، این پیش گویى از انبیا در دست نیست که شخصى ناصرى ظهور خواهد کرد.

ثانیاً، اصلا شهرى به نام ناصره، در زمان میلاد حضرت مسیح وجود نداشته است. بله، قریه ى کوچکى (که به هیچ وجه نمى توان آن را شهر نامید) وجود داشته که از قرن چهارم میلادى زیارتگاه مسیحیان شده است.

ثالثاً، احتمالاً مراد از پیش گویى ها، «ناضرى» بودن به معناى «نذر و وقف خدا بودن» یا به معناى «مواظب بر اجراى دقیق مراسم دینى بودن» است، نه ناصرى به معناى انتساب به شهر ناصره.[6][1]. انجیل لوقا، 1: 26 ـ 32.

[2]. همان، 2: 1 ـ 7.

[3]. انجیل متى، 2: 5 و 6.

[4]. همان: 23.

[5]. همان: 2.

[6]. جلال الدین آشتیانى، تحقیقى در دین مسیح، ص 151 و نیز ر.ک: محمدر ضا زیبایى نژاد، مسیحیت شناسى مقایسه اى، ص 47.

ولادت حضرت عیسی (ع)

۴۸۶ بازديد

/حرکت به سمت هدف/ در حرکت به سمت هدف درست
سوال

 

 

حضرت عیسی چگونه از حضرت مریم متولد شد؟

 

 

پاسخ

 

 

قرآن کریم داستان تولد حضرت عیسی را درسوره مریم این گونه بیان می کند: وقتی حضرت مریم در گوشه ای از بیت المقدس مشغول عبادت شد، ما روح خود را به سوی او فرستادیم، او در شکل انسان خوش اندام و بی عیب و نقص بر مریم ظاهر شد، و او ترسید و گفت: من از تو به خدای رحمان پناه می برم اگر پرهیزگار هستی، گفت: من فرستاده ای پروردگارت هستم، آمده ام تا پسر پاکیزه ای به تو ببخشم، گفت: چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که تا کنون دست بشری به من نرسیده است، گفت: امر الهی چنین است، و پروردگارت فرمود: این کار بر من آسان است، و برای این است که او را آیتی برای مردم قرار دهم و رحمتی از جانب ما باشد و این امر حتمی است.(1)

آیات قرآن کریم به خوبی استفاده می شود که نحوة خلقت حضرت عیسی با سایر انسان ها متفاوت است و حضرت عیسی اعجاز گونه بوجود آمده است، گرچه در تحقق این اعجاز نطفه زن (مادر عیسی = مریم) نقش خود را به طور کامل ایفا کرده است. اما در عین حال بدون تماس با جنس مرد آن نطفه به بار نشسته است، همان جنبة اعجازی مسأله است و به جهت همان جنبه خلقت عیسی از خلقت سایر انسان ها متمایز است و خداوند با هدف ارائه نشانه و آیت به مردم به این نحو عمل کرده است.

اما آیا عیسی از طریق نکاح فرشته با مریم به دنیا آمده و یا فرشته در او دمیده است؟ براساس روایات نکاحی صورت نگرفته است. بلکه جبرئیل در او دمیده است لذا در روایتی از امام باقر ـ علیه السلام ـ رسیده است که فرمود: جبرئیل گریبان و یقة پیراهن مریم را گرفت و در آن دمید. دمیدنی که با آن فرزند در رحم مریم در یک ساعت به حد کمال رسید، به گونه ای که وقتی خاله اش بدو نگریست او را نشناخت و مریم در حالی که از او و از زکریا خجالت می کشید راه خود را گرفت و رفت.(2)

برخی از بزرگان اهل عرفان ضمن تأکید بر این که تولد حضرت عیسی از طریق دمیدن جبرئیل صورت گرفته است، می گوید: وقتی اراده الهی بر خلقت عیسی تعلق گرفت، شهوت کامنه و نهفته در مریم به حرکت در آمد، و جبرئیل در حالی که به صورت بشری برای مریم متمثل شده بود، در او نفح کرد و در آن نفخ آبی بود مشابه بخار و از آن جسم عیسی آفریده شد. پس از آب مریم که یک آبی واقعی بود و از آب که توهم و تخیل از نَفَس جبرئیل بود جسم عیسی تکوّن یافت. بنابراین می توان گفت: جسم عیسی از دو آب، یکی واقعی و دیگری توهمی و تخیلی، آفریده شده است.(3)

به علاوه این که با تمثل ملک به صورت انسان، فرشته به حال فرشته بودن خود باقی است، و نکاح موجود روحانی با موجود جسمانی متصور نیست، در صورت نکاح و تماس خاص قابل تصور است که هر طرف جسمانی باشد، اما اگر یک طرف از عالم ما فوق جسمانی بلکه روحانی باشد، دیگر لوازم جسمانی که نکاح از جمله آن امور است متصور معقول نیست، از این رو در داستان حضرت ابراهیم مشاهده می شود وقتی تعداد از فرشتگان الهی به حضور اوآمدند و او گوساله ای را بریان کرد و به حضور آنان آورد، آنان از خوردن ابا کردند، بعد سر قضیه را به حضرت ابراهیم گفتند که ما موجودات جسمانی نیستیم تا نیاز به خوردن نان و غذای مثل آدمیان داشته باشیم، عین همین مسأله در مورد نکاح فرشتگان قابل طرح است آنان موجود جسمانی نیستند تا نکاح جسمانی داشته باشند، لذا تنها فرض قابل قبول القای روح الهی در وجود حضرت مریم از طریق دمیدن می باشد.

بنابر این در نتیجه القای روح الهی در بدن حضرت مریم از طریق بدن صورت گرفته است، شاهد بر این مسأله هم تحلیل عقلانی قضیه با توجه به غیر جسمانی بودن فرشتگان الهی است، و هم روایات این معنی را دلالت دارد، و هم عارفان به عنوان کارشناسان خبیر معرفتی این معنا را تأیید می کنند.

پی نوشت:                                                                            

  1. ۱. مریم: 17-21.

  2. ۲. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1379 ش، ج 14، ص 52.

  3. ۳. خوارزمی، حسین، شرح فصوص الحکم، فص عیسوی، قم، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، 1377 ش، ص 697. با اندک تلخیص.