دوشنبه ۰۶ بهمن ۹۹ | ۱۱:۱۰ ۴۰۵ بازديد






در ۲۱ مارس ۱۹۳۳، رایشستاگ جدید با یک مراسم افتتاحیه در کلیسای گارنیسون پوتسدام تشکیل شد. این مراسم «روز پوتسدام» از آن جهت برگزار شد تا اتحاد مابین جنبش نازی و طبقه اشرافی و نظامی کهن پروس را نشان دهد. هیتلر در آن مراسم ژاکتی بر تن داشت و متواضعانه با هیندنبورگ خوش و بش کرد.[۱۶۵][۱۶۶]
در ۲۳ مارس ۱۹۳۳، رایشستاگ در سالن اپرای کرول تشکیل جلسه داد. مأموران اسآ در داخل نگهبانی میدادند، حال آنکه گروههای بزرگ مخالف لایحه پیشنهادی بیرون از ساختمان شعار داده و نمایندگانی که وارد سالن کرول میشدند را تهدید میکردند.[۱۷۰] موضع حزب مرکز، سومین حزب بزرگ رایشستاگ، تعیینکننده بود. بعد از آنکه هیتلر به صورت شفاهی به رهبر حزب مرکز لودویگ کاس[و ۵۶] قول داد که حق وتو برای هیندنبورگ محفوظ میماند، کاس اعلام کرد که حزب مرکز از این لایحه پشتیبانی میکند. لایحه مذکور در نهایت با ۴۴۱ رای موافق و ۸۴ رای مخالف تصویب شد و همه احزاب غیر از سوسیال دموکراتها به آن رای موافق دادند. قانون تفویض اختیارات، به همراه فرمان آتش رایشستاگ، دولت هیتلر را به صورت دوفاکتو به یک دیکتاتوری قانونی تبدیل کردند
پس از برقراری سلطه خود بر مجلس و بخشهای اجرایی دولت، هیتلر و متحدانش شروع به سرکوب مخالفان باقیمانده کردند. حزب سوسیال دموکرات ممنوعالکار اعلام و اموالش مصادره شد.[۱۷۳] زمانی که نمایندگان بسیاری از اتحادیههای تجاری برای فعالیتهای روز مه (جشنی در روز اول ماه مه) در برلین بودند، نیروهای اسآ در سراسر آلمان به دفاتر آنها حمله بردند و آنها را ویران کردند. در روز دوم مه ۱۹۳۳، همه اتحادیههای تجاری ممنوع اعلام و رهبرانشان بازداشت شدند و حتی برخی را به اردوگاههای کار اجباری فرستادند.[۱۷۴] جبهه کارگری آلمان به عنوان یک سازمان کل شکل داده شد تا نماینده همه کارگران، مدیران و صاحبان شرکتها باشد و مفهوم ناسیونال سوسیالیسم در روح «فلکسگماینشافت»[و ۵۷] (جامعه خلق) هیتلر حلول کند.[۱۷۵]
پاول فون هیندنبورگ در ۲ اوت ۱۹۳۴ درگذشت. یک روز قبل، کابینه «قانون مربوط به بالاترین مقام دولتی رایش» را به جریان انداخته بود.[۳] بنا به این قانون، بعد از مرگ هیندنبورگ مقام ریاستجمهوری ملغی و اختیارات رئیسجمهور به صدر اعظم اعطا میشود. نتیجتاً، هیتلر ضمن حفظ سمت به عنوان رئیس دولت، به رئیس کشور آلمان هم تبدیل شد. او را رسماً «پیشوا و صدر اعظم»[و ۵۹] نامیدند[۱۸۰] که البته بعداً عبارت صدر اعظم را حذف کردند.[۱۸۱] با همه اینها، هیتلر آخرین راه قانونی که میتوانست برای برکناریاش استفاده شود را از بین برد.[۱۸۲]
به عنوان رئیس کشور، هیتلر به فرمانده کل قوا تبدیل شد. بلافاصله بعد از مرگ هیندنبورگ، بنا به پیشنهاد فرمانده رایشسور، سوگند وفاداری مرسوم نیروهای مسلح نه به شخص دارای جایگاه فرماندهی کل قوا (مقامی که بعداً نامش را به فرمانده عالی تغییر دادند)، بلکه به شخص هیتلر و با ذکر نام او ادا شد.[۱۸۳] در ۱۹ اوت، ادغام دو منصب ریاستجمهوری و صدارت عظمی در یک همهپرسی و با ۸۹٫۹۳ درصد رای موافق تأیید شد.[۱۸۴]
هیتلر بسیار مراقب بود به دیکتاتوری خود رنگ و بوی قانونی بدهد. بسیاری از فرامین او برپایه فرمان آتش رایشستاگ و بند ۴۸ از قانون اساسی وایمار صادر میشدند. رایشستاگ قانون تفویض اختیارات دو مرتبه دیگر و هر بار برای یک دوره ۴ ساله تمدید کرد.[۱۹۱] علیرغم اینکه هنوز انتخابات جهت گزینش نمایندگان رایشستاگ برگزار میشد (در ۱۹۳۳، ۱۹۳۶ و ۱۹۳۸)، اما رایدهندگان هر بار با از فهرستی از نازیها یا «مهمانان» طرفدار نازیها روبرو میشدند که همیشه بیش از ۹۰٪ آرا را مال خود میکردند.[۱۹۲] این انتخاباتها در فضایی مخفیانه انجام نمیشدند، بلکه نازیها همه کسانی را که رای نمیدادند یا به خود جرئت رای مخالف به صندوق انداختن میدادند را به انتقام سخت تهدید میکردند.[۱۹۳]
در اگوست ۱۹۳۴، هیتلر رئیس رایشسبانک[و ۶۴] یالمار شاخت[و ۶۵] را به وزارت اقتصاد منصوب کرد و سال بعد او را نماینده تامالاختیار اقتصاد جنگ کرد تا اقتصاد آلمان را برای جنگ آماده سازد.[۱۹۴] هزینهها جهت برنامههای بازسازی و تجدید تسلیحاتی مجدد از طریق چکهای میفو، چاپ پول و تصاحب دارایی افرادی نظیر یهودیان که آنها را «دشمن دولت» لقب میدادند، فراهم میشد.[۱۹۵] میزان بیکاری از ۶ میلیون نفر در ۱۹۳۲ به ۱ میلیون نفر در ۱۹۳۶ کاهش پیدا کرد.[۱۹۶] هیتلر یکی از بزرگترین طرحهای توسعه زیرساختی در تاریخ آلمان را اجرا کرد که نتیجه آن ساخت سدها، بزرگراهها، راههای ریلی و سایر سازههای شهری بود. حقوقها در میانه و اواخر دهه ۱۹۳۰ نسبت به زمان جمهوری وایمار اندکی کمتر بود، درحالی که هزینه زندگی ۲۵٪ افزایش پیدا کرده بود.[۱۹۷] ساعات کار هفتگی در جریان انتقال به اقتصاد جنگی افزایش پیدا کرد و در ۱۹۳۹، یک فرد آلمانی بهطور معمول ۴۷ تا ۵۰ ساعت در هفته کار میکرد.[۱۹۸]
دولت هیتلر معماری را در مقیاس عظیمی مورد حمایت قرار داد. آلبرت اشپر[و ۶۶] که در تفسیر کلاسیکگرای هیتلر از فرهنگ آلمانی نقش مهمی داشت، به ریاست برنامه ساخت و سازی که قرار بود در برلین انجام شود، منصوب شد.[۱۹۹] علیرغم تهدید چندی از کشورها به تحریم، آلمان از بازیهای المپیک ۱۹۳۶ میزبانی کرد. هم در بازیهای المپیک زمستانی ۱۹۳۶ در گارمیش-پارتن*******شن[و ۶۷] و هم در بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۳۶ برلین، هیتلر شخصاً مسابقات را افتتاح و در مراسمهایی که برگزار شد هم شرکت کرد
- ۰ ۰
- ۰ نظر