دوشنبه ۰۶ بهمن ۹۹ | ۱۱:۵۲ ۳۹۰ بازديد





تا اواخر ۱۹۴۴، ارتش سرخ و متفقین غربی درحال پیشروی به آلمان بودند. هیتلر که ارتش سرخ را قدرتمندتر و راسختر از قوای ارتشهای غربی میدانست، تصمیم گرفت سربازان آماده نبرد باقیمانده خود را علیه آمریکا و بریتانیا بسیج کند.[۳۰۳] در ۱۶ دسامبر، او نیروهای خود را به نبرد آردنن گسیل کرد تا باعث جدایی میان متفقین غربی شود و شاید بتواند آنها را قانع کند که با آلمان علیه شوروی متحد شوند.[۳۰۴] پس از چند پیروزی موقتی، عملیات آلمانیها شکست خورد.[۳۰۵] در ژانویه ۱۹۴۵ که بیشتر آلمان ویران شده بود، هیتلر در رادیو گفت: «هرچقدر هم که این بحران در این لحظه مرگبار به نظر برسد، با اراده تغییرناپذیرمان، علیرغم همه چیز، بر آن غلبه خواهیم کرد.»[۳۰۶] او که عقیده داشت با شکست نیروهای نظامی آلمان، کشور مذکور دیگر حق حیات به عنوان یک ملت را ندارد، دستور داد همه زیرساختهای کشورش را قبل از اینکه به دست متفقین افتند، نابود کنند.[۳۰۷] وزیر تسلیحات آلبرت اشپر مأمور انجام این راهبرد زمین سوخته بود اما او به صورت مخفیانه از دستور هیتلر سرپیچی کرد.[۳۰۸][۳۰۹] امیدهای هیتلر برای مذاکرات صلح با ایالات متحده و بریتانیا بعد از مرگ رئیسجمهور آمریکا فرانکلین روزولت افزایش یافت اما برخلاف انتظارات او، این هیچ تغییری در میان متفقین ایجاد نکرد.[۳۰۴][۳۱۰]
در ۲۰ آوریل، تولد ۵۶ سالگیاش، هیتلر برای آخرین بار از فورربونکر[و ۹۰] خارج شد. در باغ ویران شده ساختمان صدارت عظمای رایش، او به کودک سربازان جوانان هیتلری که در آن زمان مشغول جنگیدن با ارتش سرخ در نزدیکی برلین بودند، نشان صلیب آهنین اهدا کرد.[۳۱۱] تا آوریل ۲۱، نیروهای ارتش سرخ متعلق به جبهه اول بلاروس به فرماندهی گئورگی ژوکوف به صفوف دفاعی نیروهای ژنرال گوتهارد هاینریتسی در نبرد ارتفاعات زیلو نفوذ کرده و به حومه برلین رسیده بودند.[۳۱۲] هیتلر که وخامت اوضاع را نمیپذیرفت، به نیروهای Armeeabteilung Steiner که از نظر تعداد و تجهیزات در مضیقه بودند و فلیکس اشتاینر فرماندهیشان میکرد، امید بست. او به اشتاینر دستور داد به جناح شمالی نیروهای پیشروی کرده حمله کند و ارتش نهم ورماخت هم به شیوه گازانبری سمت شمال حملهور شود.[۳۱۳]
۲۰ آوریل ۱۹۴۵، آخرین حضور هیتلر در انظار عمومی در باغ صدارت عظمای رایش. ده روز بعد از این دیدار، آدولف هیتلر و اوا براون خودکشی کردند.
صفحه اول روزنامه نیروهای مسلح آمریکا با نام «نوارها و ستارگان» که مرگ هیتلر را اعلام کردهاست
در یک کنفرانس نظامی به تاریخ ۲۲ آوریل، هیتلر دربارهٔ تهاجم اشتاینر پرسید. به او گفته شد حمله انجام نشدهاست و نیروهای شوروی وارد برلین شدهاند. او از همه غیر از ویلهلم کایتل، آلفرد یودل، هانس کربس و ویلهلم بورگدورف خواست که اتاق را ترک کنند،[۳۱۴] بعد بهطور شدید اللحنی از خیانت و عدم کفایت ژنرالهایش گفت و برای اولین مرتبه اعتراف کرد که «همه چیز از دست رفتهاست.»[۳۱۵] سپس اعلام کرد که تا آخر در برلین خواهد ماند.[۳۱۶]
تا ۲۳ آوریل برلین توسط ارتش سرخ محصور شده بود[۳۱۷] و گوبلس از شهروندان خواست از برلین دفاع کنند.[۳۱۴] در همان روز، گورینگ از برشتس گادن[و ۹۱] تلگرافی فرستاد مبنی بر اینکه لازم است خودش رهبری آلمان را برعهده بگیرد، زیرا هیتلر در برلین گیر افتادهاست. او ضربالعجلی تعیین کرد که پس از آن هیتلر را در شرایطی به حساب میآورد که امکان رهبری آلمان را ندارد.[۳۱۸] در جواب هیتلر دستور به بازداشت گورینگ داد و در وصیتنامه ۲۹ آوریل خود، گورینگ را از همه مناصب حکومتیاش خلع کرد.[۳۱۹][۳۲۰] در ۲۸ آوریل، هیتلر پی برد که هیملر، که در ۲۰ آوریل برلین را ترک کرده بود، مشغول مذاکره با متفقین غربی جهت تسلیمشدن است.[۳۲۱][۳۲۲] نتیجتاً، دستور داد بازداشتش کنند و هرمان فگلاین (نماینده اساس هیملر در مقر هیتلر در برلین) را نیز اعدام کرد.[۳۲۳]
در نیمه شب ۲۸–۲۹ آوریل هیتلر در یک مراسم کوچک در فورربونکر با اوا براون ازدواج کرد.[۳۲۴] بعد از ظهر، به آدولف هیتلر خبر رسید که روز قبل موسولینی توسط جنبش مقاومت ایتالیا اعدام شدهاست. این احتمالاً انگیزه او برای اجتناب از دستگیر شدن را افزایش داد.[۳۲۵]
در ۳۰ آوریل، زمانی که هیتلر و اوا براون خودکشی کردند، نیروهای شوروی تنها یک یا دو بلوک با ساختمان صدارت عظمای رایش فاصله داشتند.[۳۲۶][۳۲۷] اجساد آنها به باغ پشت ساختمان برده شد[۳۲۸] و درحالی که بمباران توسط ارتش سرخ ادامه پیدا میکرد، با بنزین سوزانده شدند.[۳۲۹][۳۳۰] کارل دونیتس[و ۹۲] و یوزف گوبلس به ترتیب مناصب هیتلر به عنوان رئیس کشور و صدر اعظم را برعهده گرفتند.[۳۳۱]
برلین در دوم مه تسلیم شد. اسناد شوروی که پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی فاش شد، ذکر میکند که اجساد هیتلر، براون، یوزف و ماگدا گوبلس و ۶ فرزندشان، هانس کربس و سگ هیتلر بلوندی احتمالاً دفن، سپس نبش قبر و منتقل شدهاست.[۳۳۲] در ۴ آوریل ۱۹۷۰، یک گروه کاگب پنج تابوت چوبی را در اسمرش در ماگدبورگ نبش قبر کردند و اجساد را سوزانده و به رود بیدریتس، انشعابی از البه، ریختند.[۳۳۳] به گفته کرشاو، زمانی که ارتش سرخ اجساد براون و هیتلر را پیدا کرد، آنها شدیداً سوخته بودند و تنها فک پایینی مشخص بود که به هیتلر تعلق دارد
هیتلر در خانوادهای با یک مادر مؤمن به مسیحیت کاتولیک و یک پدر روحانیستیز متولد شد؛ پس از ترک خانه، او هرگز در آیین عشای ربانی شرکت نکرد و هفت آیین را به جا نیاورد.[۳۸۳][۳۸۴][۳۸۵] آلبرت اشپر ذکر میکند که ضدیت هیتلر با کلیسا بنا به دلایل سیاسی بود و درحالی که او هرگز به صورت رسمی دین خود را ترک نکرد، هیچ علاقهای هم به آن نشان نمیداد.[۳۸۶] اشپر اضافه میکند هیتلر باور داشت در صورتی که یک دین سازماندهی شده وجود نداشته باشد، مردم رو به سوی عرفان خواهند گذاشت؛ مسلکی که آن را موجب عقب افتادگی میدید.[۳۸۶] هیتلر اعتقادات دینی ژاپنیها یا اسلام را دین مناسبتری برای آلمانیها میدانست، زیرا بر آن بود که مسیحیت باعث نرمخویی جامعه میشود.[۳۸۷]
جان اس. کانوی میگوید هیتلر اساساً با کلیساهای مسیحی ضدیت داشت.[۳۸۸] بنا به گفته بولاک، هیتلر به خدا باور نداشت، روحانیستیز بود و با دید تحقیر به اخلاقیات مسیحی نگاه میکرد، زیرا آن را در مغایرت با «بقای اصلح» میدید.[۳۸۹] او آن ابعاد پروتستانتیسم را که با دیدگاههایش مناسب بود را میپسندید و برخی عناصر کلیسای کاتولیک مانند سلسله مراتب آن، نیایشسرایی و اصطلاحات آن را اقتباس کرده بود.[۳۹۰]
بر اساس یک گزارش دفتر خدمات راهبردی ایالات متحده، یکی از اهداف طرح جامع نازیها این بود که تأثیر کلیساهای مسیحی در رایش را از بین ببرند.[۳۹۴][۳۹۵] هدف نهایی هیتلر، نابودی کامل مسیحیت بود.[۳۹۶] او از همان آغاز چنین هدفی داشت، اما بیان کردن آن به صورت عمومی را غیر مقتضی یافته بود.[۳۹۷] بنا به گفته بولاک، هیتلر بنا داشت تا پایان جنگ برای انجام نقشه خود صبر کند.[۳۹۸]
اشپر نوشتهاست که هیتلر نسبت به باورهای عارفانه هیملر و آلفرد روزنبرگ و تلاش هیملر برای اینکه باورهای اساطیری را با خط مشی اساس درآمیزد، نظری منفی داشت. او عملگرا بود و تمرکز خود را بر روی مسائلی میگذاشت که آنها را کاربردی میدید.[۳۹۹][۴۰۰]
سلامتی
محققان حدسهای مختلفی زدهاند که هیتلر از امراضی چون سندرم روده تحریکپذیر، بیماریهای پوستی، آریتمی قلب، تصلب شرایین،[۴۰۱] بیماری پارکینسون،[۲۹۶][۴۰۲] سیفلیس،[۴۰۲] آرتریت گیجگاهی[۴۰۳] و وزوز گوش[۴۰۴] رنج میبرد. در گزارشی که به سال ۱۹۴۳ برای دفتر خدمات راهبردی توسط والتر سی. لانگر از دانشگاه هاروارد تهیه شد، ذکر گردیده که هیتلر یک سایکوپاتی و دارای اختلال روانی است.[۴۰۵] روبرت جی.ال. وایت در کتابی به سال ۱۹۷۷ حدسی را مبنی بر ابتلای هیتلر به اختلال شخصیت مرزی مطرح کرد.[۴۰۶] هنریک ابرل و هانتس-یواخیم نئومان معتقدند علیرغم آنکه هیتلر از تعدادی مریضی از جمله بیماری پارکینسون رنج میبرد، او دارای توهمات پاتولوژیکال نبود و از تصمیمات خود کاملاً آگاه و در نتیجه مسئول آنها بود.[۴۰۷][۳۱۵] اثبات نظریات مربوط به وضعیت پزشکی هیتلر سخت است و دادن وزن بیش از حد به آنها میتواند باعث شود اتفاقات روی داده در دوره نازی به مشکلات احتمالی سلامت یک شخص نسبت داده شود.[۴۰۸] کرشاو معتقد است با بررسی نیروهای اجتماعی که منجر به دیکتاتوری نازیها و سیاستهای آنها شدند، دید وسیعتری به تاریخ آلمان میگشاید، تا اینکه دلایل جنگ جهانی دوم و هولوکاست در یک نفر جستجو شود.[۴۰۹]
هیتلر در دهه ۱۹۳۰ رژیمی اغلب گیاهی اتخاذ کرد[۴۱۰][۴۱۱] و بعد از ۱۹۴۲ دیگر گوشت و ماهی نخورد. او تصاویر کشتار حیوانات را به مهمانانش نشان میداد تا آنها را از خوردن گوشت بر حذر دارد.[۴۱۲] بورمان در نزدیکی برگهوف گلخانهای ساخته بود تا میوه و سبزی تازه همیشه در دسترس هیتلر باشد.[۴۱۳]
او همچنین در همان زمان که گیاهخوار شد، نوشیدن الکل را هم کنار گذاشت و تنها در مناسبهای اجتماعی به ندرت آبجو یا شراب مینوشید.[۴۱۴][۴۱۵] او در بیشتر عمرش از دخانیات دوری میجست اما در دوره جوانیاش بسیار (۲۵ تا ۴۰ سیگار در روز) سیگار میکشید؛ در نهایت آن را «هدر دادن پول» یافت و کنارش گذاشت[۴۱۶] و همچنین به اطرافیانش که آنها هم سیگار کشیدن را ترک میکردند، ساعت طلا هدیه میداد.[۴۱۷] بعد از ۱۹۳۷ برخی مواقع آمفتامین مصرف میکرد و در اواخر ۱۹۴۲ به آن اعتیاد پیدا کرد.[۴۱۸] اشپر مصرف آمفتامین توسط او را به تصمیمات دمدمیمزاجانه و انعطافناپذیر هیتلر چون مخالفت با عقبنشینیهای نظامی مربوط دانستهاست.[۴۱۹]
تئودور مورل، پزشک مخصوص هیتلر، در سالهای جنگ ۹۰ داروی مختلف برای او تجویز کرد و هیتلر روزانه تعداد زیادی قرص را به دلیل مشکلات مزمن معده و دیگر امراض میخورد.[۴۲۰] او بهطور معمول باربیتورات، افیون، کوکائین،[۴۲۱][۴۲۲] پتاسیم برمید و شابیزک مصرف میکرد.[۴۲۳] در نتیجه انفجار کودتای ۲۰ ژوئیه، به سوراخی پرده گوش دچار شد و ۲۰۰ تراشه چوب را باید از پایش خارج میکردند.[۴۲۴] ویدیوها نشان میدهد که دست چپ او لرزش داشته و در زمان راه رفتن میلنگیده. اینها قبل از جنگ آغاز شدند و تا پایان عمرش رو به وخامت گذاشتند.[۴۲۰] ارنست-گونتر شنک و دیگر دکترهایی که هیتلر را در هفتههای پایانش عمرش ملاقات کردند، تشخیصشان بر ابتلای او به بیماری پارکینسون بودهاست
شواهد جدید نشان میدهد بیش از ۶۵ هزار تن از سموم بسیار خطرناکی که آدولف هیتلر، رهبر حزب آلماننازی قصد داشت به وسیله آنها برنامه تسلیحات شیمیایی خود را پیش ببرد، در سالهای جنگ جهانی دوم در دریای بالتیک تخلیه شده است.
زیست شناسان دریایی با بررسی حلقههای درخشان سبز رنگ در اعماق دریا به وجود اثراتی از گاز خردل پی بردهاند. این آلودگی دریایی که «حلقه سبز رنگ مرگ» نام گرفته، درنتیجه واکنشهای شیمیایی گاز خردل و فساد تدریجی جلبکها ایجاد شده است. آنها با اشاره به عمق آلودگی نسبت به «فاجعه زیست محیطی» هشدار دادهاند.
- ۰ ۰
- ۰ نظر