جمعه ۰۳ بهمن ۹۹ | ۱۳:۰۵ ۳۲۳ بازديد







علی بن ابیطالب(ع) مشهور به امام علی و امیرالمؤمنین
زادروز |
۱۳ رجب، سال ۳۰ عام الفیل |
---|
زادگاه |
کعبه • مکه |
---|
امام اول همهٔ مذاهب شیعه، صحابی، راوی، کاتب وحی و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت است.
عبد مَناف بْن عَبْدُالْمُطّلب بن هاشم معروف به ابوطالب پدر امام علی(ع)، عموی پیامبر اسلام(ص) و از بزرگان مکه و طایفه بنیهاشم بود. او در دوره کوتاهی منصب سقایة الحاج را بر عهده داشت و پس از وفات پدرش عبدالمطلب، سرپرست برادرزادهاش محمد(ص) بود و در ماجرای رسالت پیامبر(ص) از او حمایت کرد.
ایمان ابوطالب به اسلام، از موارد مورد بحث بین شیعه و برخی از اهل سنت بوده است. استدلالهای تاریخی و روایی بسیاری مبنی بر مسلمانبودن و ایمان او به پیامبر اسلام وجود دارد. اشعار و قصایدی به ابوطالب نسبت داده شده که در دیوان او جمعآوری شده است. او در ۲۶ رجب سال دهم بعثت درگذشت و در قبرستان حجون به خاک سپرده شد.
نسبشناسان، نام و نسب ابوطالب را عبد مناف بن عبدالمطّلب بن هاشم بن عبد مناف بن قُصی بن کلاب ثبت کردهاند. کنیهاش ابوطالب بود و با این عنوان شهرت داشت.[۱] ابن عنبه گزارشی که ابوطالب را عمران نامیده است، روایت ضعیفی میشمارد.[۲] ابوطالب ۳۵ سال پیش از ولادت پیامبر اسلام(ص) به دنیا آمد. پدرش عبدالمطلب، جدّ پیامبر(ص) است که به گفته برخی تاریخنگاران، همه قبایل عرب او را به بزرگی و تبلیغ آیین توحیدی ابراهیم(ع) میشناختند. مادرش فاطمه دختر عمرو بن عائذ مخزومی است.[۳] ابوطالب و عبدالله، پدر پیامبر (ص)، برادران پدری و مادری بودند
ابوطالب از همسر خود فاطمه بنت اسد چهار پسر داشت که به ترتیب سن عبارتاند از: طالب، عقیل، جعفر و علی(ع). در منابع ام هانی (فاخِته) و جُمانَه نیز به عنوان دختران وی نام برده شدهاند.[۵] در برخی منابع برای او دختر دیگری به نام رَیطَه (أسماء) نیز ذکر شده است. گفته شده وی فرزند دیگری به نام «طُلَیق» از همسری به اسم «عَلَّه» داشت.[۶]
ابوطالب در مدت کوتاهی، دو منصب رفادت (مهمانداری حاجیان) و سقایت (آبرسانی به حاجیان) را در مکه بر عهده داشت.[۷] وی بازرگان بود و عطر و گندم خرید و فروش میکرد
گزارشهای تاریخی از حمایتهای بیدریغ ابوطالب از رسول اکرم(ص) در برابر فشارها و تهدیدهای قریش نسبت به پیامبر(ص) حکایت دارد. وی با آنکه در زمان بعثت رسول خدا(ص) ۷۵ سال داشت، با وی در انجام رسالتش همراه شد و در دیدارها و گفتگوهایش با سران قریش، رسما حمایت خویش را از او اعلام کرد.[۱۸] به گفته یعقوبی این حمایت تا آنجا بود که ابوطالب و همسرش بسان پدر و مادر محمد(ص) گردیدند
«ابن عباس» و سایر صحابه مىگویند: «حضرت ابوطالب رسول خدا را بسیار دوست مىداشت؛ به طورى که او را از فرزندانش بیشتر دوست داشته، و بر آنان مقدم مىنمود! بنابر این هرگز از وى دورتر نمىخوابید و خود هر جا مىرفت او را نیز با خود مىبرد.
در هنگام مرگ به فرزندان خود گفت: من محمد را به شما توصیه مىکنم؛ زیرا او امین قریش و راستگوى عرب، و حائز تمام کمالات است؛ آئینى آورد که دلها بدان ایمان آورد.
فاطمه بنت اسد"، مادر بزرگوار حضرت امیرالمومنین (علیهالسلام)، از نخستین زنان مسلمان است که نسبت به پیامبر بسیار مهربان بود. وی نخستین زنی بود که با پای پیاده به مدینه هجرت نمود و سرانجام در سال چهارم هجری دیده از جهان فروبست.
مقبره فاطمه بنت اسد -مادر بزرگوار حضرت امیر المومنین علیهالسلام در بقیع قرار داشت.
محتمل است قبری که در نزدیکی قبور ائمه (علیهمالسلام) قرار دارد، از آنِ فاطمه بنت اَسَد باشد.
در روایتهای دیگر، محل دفن وی در نزدیکی قبر سعد بن معاذ و ابوسعید خُدْری دانسته شده است.
در قرن هفتم، زمانی که ابن النجار (م ۶۴۳) کتاب خویش را نگاشت، مردم قبر فاطمه بنت اسد را در نزدیکی قبر سعد بن معاذ زیارت می کردند، اما سمهودی در وفاء الوفاء
[۳۲]
آن سخن را نادرست دانسته و قبر وی را در نزدیکی بقعه ابراهیم فرزند رسول خدا(صلی الله علیه وآله) دانسته است.
[۳۳]
[۳۴]
مَطَری (م۷۴۱) نیز قبر او را در شمال قبر عثمان، یعنی کنار سعد بن معاذ دانسته و گفته است که قُبّهای روی آن وجود دارد.
کنیههای علی بن ابیطالب عبارتند از ابوالحسن،[۱۲] ابوالحسین، ابوالسبطین، ابوالریحانتین، ابوتراب و ابوالائمه
همچنین در منابع القاب و صفات متعددی برای ایشان برشمرده شده است از جمله: امیرالمؤمنین، یعسوب الدین والمسلمین، حیدر، مرتضی، قسیم النار و الجنة، صاحب اللواء، صدّیق اکبر،فاروق، مبیر الشرک والمشرکین، قاتل الناکثین والقاسطین والمارقین، مولی المؤمنین، شبیه هارون، نفس الرسول، أخو الرسول، زوج البتول، سیف اللّه المسلول، امیر البررة، قاتل الفجرة، ذوالقرنین، هادی، سید العرب، کشّاف الکرب، داعی، شاهد، باب المدینة، والی، وصی، قاضی دَین رسول اللّه، منجز وعده، النبأ العظیم، الصراط المستقیم و الأنزع البطین.[۱۴]
ابوالیَتامی والمساکین |
پدر یتیمان و بینوایان |
اسدالله |
شیر خدا |
اسدالله الغالب الکرار |
شیر خدا (نماد شجاعت و دلاوری) |
اَخُ الرّسول |
برادر پیامبر |
اَذان |
|
اُذُن الله الواعیه |
گوش شنوای خدا |
ازْهَدُ الزّاهِدین |
بیرغبتترین زاهدان به دنیا |
اسـمُ اللّهِ الرَضیّ |
نام پسندیده خـدا |
اصَلُ القَدیُم |
گوهر دیرینه |
امیرالبَرَرة |
امیر نیکان |
امیر الجُیُوش |
فرمانده لشگرها |
امیرالمؤمنین |
فرمانده و رهبر مسلمانان |
امیرالنَّحْلِ |
امیر مؤمنان و شیعیان (نحل بهمعنای زنبور عسل است و شیعیان به زنبور تشبیه شدهاند.) |
امام |
پیشوا و رهبر |
امامُ الاَبرار |
پیشوای نیکان |
امام الاتقیاء |
پیشوای پارسایان |
امام الاولیاء |
پیشوای دوستان خدا |
امام الاُمة |
پیشوای امت پیامبر |
امام البَریه |
پیشوای آفریدگان خدا |
امام الحق |
پیشوای حق و راستی |
امام خلق الله |
پیشوای آفریدگان خدا |
امام الصّالِحین |
پیـشوای شـایستگان |
امام القَوم |
پیشوای مردم |
امام المتّقین |
پیشوای پارسایان و تقوا پیشگان |
امام المـُخلِصین |
پیشوای بـیآلایشان |
امام المرحومین |
پیشوای مهریابان و مهرآوران |
امام المسلمین |
پیشوای مسلمانان |
امام المؤمنین |
پیشوای دینداران |
امام ذَوِی الألباب |
پیشوای خردمندان |
امام النّاصِحُ |
پیشوای خیرخواه |
اَمینُ الرّسول |
رازدار پیامبر(ص) |
اَنزع البَطین |
کسی که از شرک و دو گانهپرستی جدا و از علم و دانش پُر گشته |
اَنیسُ المُؤمنین |
دوست و همراه دینداران |
اَورَعُ الْمُبین |
زاهدترین و روشنگر فضائل و کمالات |
اَوَّلُ العابِدینَ |
اولین عبادتکنندگان |
اَوَّلُ القَومِ اسلاما |
نخستین کسی که اسـلام را پذیـرفت |
اَوَّلُ مـَظْلُوم |
نخستین کسی که در راه خدا ستم دیده |
اَوَّلُ مـَن آمـَنَ بـِاللّهِ |
نـخستین کـسی کـه به خدا ایمان آورد |
اَوَّلُ مَن غُصِبَ حَقُّهُ |
نخستین کسی که حقّش غصب شد |
اَعْلَمُ الرّزین |
کسی که در کمال علم و دانایی قرار دارد |
آمر بالمعروف |
امر کننده به خوبی |
ابو اللِّواء |
صاحب پرچم |
اَشرفُ المَکین |
شریفترین در نَسَب و حَسَب |
اَشْجَعُ المَتین |
شجاعترین و صاحب متانت و قوّت |
اَصلَعُ الاَمین |
بهدور از شرک و مورد اعتماد امت |
بابُ اللّهِ |
باب رحمت پروردگار |
باب الحطّة |
باب عفو کننده خدا |
بابُ حِکْمَة ربّ العالمین |
درِ علم و حکمت پروردگار |
بابُ المقام |
درگاه مقصود |
باب مدینةُ الْعِلم |
درِ شهر علم |
باب دار الحکمة |
درِ شهر علم و حکمت |
بَحْرُ العِلْمِ المَسجُور |
دریای جوشان و لبریز دانش |
بَحْرُ العُلُومِ |
دریای دانشها |
بَدْرُ المُضیُّ |
ماه درخشان |
بُرهانُ الْمـُنیر |
برهان نـوربخش |
بیضة البَلَد |
کسی که در شهر خود یگانه و بزرگ است و همتایی ندارد و دیگران حول او میگردند |
تالی کتاب اللّه |
دنبالهرو کتاب خدا |
حَبْلُالله المَتین |
ریسمان استوار خدا |
حُجَّةُالله |
حجت خدا |
حُجَّةُ الأبرار |
حجّت نیکان |
حُجَّةُ الخِصام |
دلیل قاطع بر خصومتکنندگان |
حافظ لحدودالله |
نگبان حدود الهی |
حَیدرة |
به معنای شیر و کنایه از شجاعت و دلاوری |
حَلیفُ الِمحراب |
ملازم محراب |
خاتم الوَصیّین |
آخرین وصی |
خازِنُ عِلْمِ اللّه |
خزانهدار دانش خداوند |
خاصَّةُ اللّه |
برگزیده خدا |
خالِصَةُ الرَّسول |
چکیده پیامبر |
خلیفةالله |
جانشین خدا بر روی زمین |
خلیفة رسولالله |
جانشین رسول خدا |
خیر البریة |
بهترین مخلوق خدا |
خیر الأوصیاء |
بهترینِ سرپرستها |
خاصِفُ النّعل |
وصلهزننده کفش (کنایه از تواضع) |
خَلیلَالله |
دوست خداوند |
دابّةُالأرض |
جدا کننده کافر از مؤمن |
دَوحَةُ الهاشمیّة |
درخت شکوفان و تنومند خاندان هاشمی |
دَیّانُ الدّین |
حاکم قیامت |
ذو القَرْنَین هذه الاُمّه |
ذوالقرنین امت پیامبر |
ذو النّورین |
دارای دو نور (زینب و امکلثوم) |
ذِکر |
|
رایةُ الْهُدی |
پرچم هدایت |
رُکْنُ الأولیاء |
اساس دوسـتان خدا |
رفیق |
|
زوج البتول |
همسر فاطمه زهرا(س) |
زَینُ الصِّدّیقینَ |
زینت راستیپیشگان |
زَیْنُ المُوَحِّدینَ النُّجَباء |
زینت یکتاپرستان نجیب |
ساقی کوثر |
کسی که از حوض کوثر دیگران را سیراب میکند. |
سامِعُ السِّرِ و النَّجوی |
شـنونده راز و نیاز |
سِدْرَةُ المُنْتَهی |
جایگاه یا درختی در آسمان که در قرآن و حدیث معراج به آن اشاره شده است. |
سراجُ المُنیر |
چراغ فروزان (نماد روشنگری و هدایت) |
سِرُّ اللّه |
راز پروردگار |
سیفالله |
شمشیر خدا |
سَیْفُ رَسولالله |
شمشیر رسولخدا |
سَفینةُ النَّجَاة |
کشتی نجات |
سید العرب |
بزرگِ قوم عرب |
سید البَرَرَة |
بزرگ نیکوکاران |
سید المسلمین |
بزرگِ مسلمانان |
سید الأوصیاء |
بزرگ پیامبران |
سید الوصیین |
آقا و بزرگِ اوصیاء |
سید النجباء |
آقای بزرگزادگان |
سعید |
سعادتمند، مبارک |
شاهدٌ لِرَسولِالله |
گواه و دلیل برای پیامبر(ص) |
شبیه هارون |
|
شَجَرَةُ التَّقوی |
درخت تنومند و سربلند پرهیزکاری |
شِهابُ الثاقب |
شهاب شکافنده |
صدیق اکبر |
صدیق به کسی میگویند که در کردار و گفتار، راست و درست باشد و تصدیقکننده حق است |
صدّیق اَعظم |
بسیار راستگو |
صراطُ المستقیم |
راه راست |
صاحب اللواء |
پرچمدار |
صاحبُ العصاء |
مولای مردم |
صاحب القَضایا |
صاحب قضاوتها |
صالح المؤمنین |
بهترین مؤمنان (در آیه ۴ سوره تحریم، بنابر قول برخی از مفسران شیعه[۲۳] [۲۴] و سنی[۲۵] مراد از عبارت صالح المومنین، امام علی است.) |
صَفْوَة اللّه |
دوست وفادار خداوند |
طَریقُ المُستقیم |
راه راست |
عَلَمُ التُّقی |
پرچم پرهیزکاری |
عَلَم الهادی |
پرچم هدایت (نماد روشنگری و هدایت) |
عَمُودُ الدِّین |
ستون دین |
عُروَةُ اللّه الوُثقی |
دستاویز محکم الاهی |
عِصمَةُ الأولیاء |
زمام دوستان خدا |
عـَیبَةُ عـِلْمِ اللّه |
رازگاه دانش خدا |
غُرّةُ المهاجرین |
جلودار مهاجران |
فاروق |
روشنگر و جداکننده حق از باطل |
فاصل الفَضَاء |
|
فاصل القَضَاء |
کسی که درباره قضاوتها حکم قطعی میدهد. |
فارِسُ العَرَب |
جنگجوی عرب |
قرآن ناطق |
قرآن گویا |
قائد |
رهبر و پیشوا |
قائدُ الغُرِّ المُحَجَّلین |
پیشوای روسفیدان و مهجبینان |
قائدُ الاُمّة الی الجنة |
پیشوای امت بهسوی بهشت |
قائدُ المُتّقین |
پیشوای پرهیزکاران |
قائدُ البَرَرَه |
پیشوای نیکوکاران |
قاصِمُ الکَفرَةِ |
شکننده کافران |
قَسیمُ الجَنَّة و النَّار |
قسمتکننده بهشت و دوزخ |
قَصْدُ السَّبِیل |
هدایتکننده به راه راست و درست |
قاتِلُ الفَجَرَة |
از بینبرنده فاجران و جنایتکاران |
قاتِلُ النّاکِثین و المارِقین و القاسِطین |
از بینبرنده ناکثین و مارقین و قاسطین |
قَاضِی دَیْنِ رسولالله |
اداکننده قرض و وام پیامبر خدا |
قَرْمُ الْحَدِیدُ |
بزرگمرد |
کاشِفُ الْکرُوب |
برطرفکننده |
کرّار غیر الفرّار |
حملهبَرَندهای که فرار نمیکند |
کَنَفُ الفُقَراء |
حامی تهیدستان |
لِسانُ الصّدق |
زبان راستگفتار |
مرتضی |
پسندیدهشده (خداوند او را پسندید و از او خشنود شد) |
مُختار |
برگزیده (زیرا خدای تعالی او را بهترین نفر برگزید) |
مَنهَجُ الواضِح |
راه آشکار |
محَجَّة البیضاء |
راه روشن |
محَجَّة الکبرَی |
|
محَجَّة الواضِحَةُ |
راه پیـدا |
مَظْهَرُ العَجائب |
مظهر شگفتیها |
مُنْفِق |
انفاقکننده |
مُشْتَریٰ نَفْسَه |
کسى که جانش را [براى خشنودى خدا] مىفروشد (اشاره به آیه لیلة المبیت) |
مَعْدِنُ الحِکْمَة |
|
مولی |
پیشوا و سرور |
مُنْجِز الْوَعْدِ |
کسی که به وعده خود وفا میکند |
مَارِدُ الْجَانِّ |
|
مولی کلّ مؤمن و مؤمنة |
پیشوای هر مرد و زن مؤمن |
مُفَرّجُ الکَرب |
رفعکننده غم و اندوه |
مِحْنَةُ الْکبْرَی |
|
مُهْلِک الْجَان |
|
مُفْتِی الْقُرُون |
|
مُکرُّ الْکرَّات |
|
مُدِیلُ الدَّوْلَات |
|
مَبیدُ الشرک |
نابودکننده شرک و دوگانهپرستی |
مَولَی الْمؤمنین |
|
میزانُ الأعْـمال |
تـرازوی اعمال |
نَبَأُ العَظیم |
خبر بزرگ |
نَقْدُ السّبیل |
|
نعمة |
|
ناهی عَنِ المُنکَر |
بازدارنده از بدیها |
ناصرُ لِدینِالله |
یاور دین خدا |
نَفْسُ الرّسول |
جانِ پیامبر(ص) |
وَصی |
ولی و سرپرست |
وَفی |
کسی که به وعده خود وفا میکند |
وجهالله |
صورت خدا |
وزیر |
|
ولیالله |
|
هادی |
هدایتگر |
یَعسوبُ الدّین |
سرپرست و جلودار مؤمنان |
- ۰ ۰
- ۰ نظر