دوشنبه ۲۹ دی ۹۹ | ۰۸:۱۲ ۳۸۳ بازديد











مزمور سی و هشتم 1 .مزمور داوید برای تذکر 2 .ای خد.اوند من را در غضب خود توبیخ منما، و در خشم خویش تادیبم مفرما 3 .زیرا که تیرهای تو در من فرو رفته، و دست تو بر من فرود آمده است 4 .در جسم من به سبب غضب تو صحتی نیست، و در استخوانهایم به سبب خطای خودم سلامتی نی 5 .زیرا گناهانم از سرم گذشته است، مثل بارگران از طاقتم سنگینتر شده 6 .جراحات من متعفن و له شده است، به سبب حماقت من 7 .بخود میپیچیم و بی نهایت خمیده شدهام، تمامی روز مکدر هستم 8 .زیرا کمر من از سوزش پر شده است، و در جسم من صحتی نیست 9 .من بیحس و بینهایت کوفته شدهام، و از فغان دل خود نعره میزنم 10 .ای خد.اوند تمامی آرزوی من مدنظرتو است، و نالههای من از تو مخفی نمیباشد 11 .دل من میطپد و قوتم از من رفته است، و نور چشمانم نیز با من نیست 12 .دوستان و رفیقانم از بلای من به کناری میایستند، و خویشان من دور ایستادهاند 13 .آنانیکه قصد جانم دارند دام میگسترند، و بد اندیشانم سخنان فتنهانگیز میگویند، و تمام روز حیله را تفکر میکنند 14 .و اما من مثل کری نمیشنوم، و مانند گنگم که دهان خود را باز نکند 15 .و مثل کسی گردیدهام که نمیشنود، و کسی که بر زبانش حرفی نباشد 16 .زیرا که ای خد.اوند انتظار تو را میکشم، تو ای خد.اوند خد.ایم جواب خواهی داد 17 .چونکه گفتهام مبادا بر من شادی نمایند، و چون پایم بلغزد بر من تکبر کنند 18 .زیرا که من مستعد لغزش میباشم، و درد من همیشه پیش روی من است 19 .زیرا گناه خود را اعلام مینمایم، و بخاطر خطای خود نگران هستم 20 .اما دشمنانم زنده و زورآوراند، و آنانی که بیسبب بر من بغض مینمایند بسیاراند
1 .و آنانی که به عوض نیکی به من بدی میرسانند، بر من دشمنی میورزند زیرا نیکویی را پیروی میکنم 22 .ای خد.اوند من را ترک منما، ای خد.ای من از من دور مباش 23 .و برای یاری من تعجیل فرما ای خد.اوندی که نجات من هستی مزمور سی و نهم 1 .برای یِدوتون سالار مغنیان، مزمور داوید 2 .گفتم راههای خود را حفظ خواهم کرد تا به زبانم خطا نورزم، دهان خود را به لجام نگاه خواهم داشت مادامی که شریرپیش من است 3 .من گنگ بودم و خاموش و از (بیان) نیکویی نیز سکوت کردم، و درد من بهحرکت آمد 4 .دلم در اندرونم گرم شد، چون تفکر میکردم آتش (در دلم) افروخته گردید، پس به زبان خود سخن گفتم 5 .ای خد.اوند اجل من را بر من معلوم ساز، و مقدار ایام من را که چیست، تا بفهمم چقدر فانی هستم 6 .اینک روزهایم را مثل یک وجب ساختهای، و زندگانیام در نظرتو هیچ است، یقیناً آدمی بطالت محض قرار داده شد سلاه 7 .اینک انسان در خیال رفتار میکند، و برای باطل مضطرب میگردد، ذخیره میکند و نمیداند کیست که از آن تمتّع خواهد برد 8 .و حالا ای خد.اوند برای چه منتظر باشم، امید من برتو میباشد 9 .من را از همة گناهانم برهان، من را نزد جاهلان ناچیز مگردان 10 .من گنگ بودم و زبان خود را باز نکردم، زیرا که تو اینرا خواستی 11 .بلای خود را از من بردار، زیرا که از قدرت دست تو من تلف میشوم 12 .چون انسان را به سبب گناهش مکافات میکنی، نفایس او را مثل بید میگدازی، یقیناً هر انسان بطالت محض است سلاه 13 .ای خد.اوند دعای من را بشنو و به فریادم گوش بده و از (مشاهده) اشکهایم ساکت مباش زیرا که من غریب هستم در نزد تو، و ساکن هستم مثل جمیع پدران خود 14 .روی (خشم) خود را از من بگردان تا تقویت شوم، قبل از آنکه رحلت کنم و نایاب گردم
مزمور چهلم 1 .برای سالار مغنیان، مزمور داوید 2 .انتظار بسیار برای خد.اوند کشیدهام، و به من مایل شده فریاد من را شنید 3 .و من را از چاه هلاکت برآورد و از باتلاق، و پایهایم را بر صخره گذاشته قدمهایم را مستحکم گردانید 4 .و سرودی تازه در دهانم گذارد یعنی حمد خد.ای ما را، بسیاری چون این را بینند ترسان شده بر خد.اوند توکل خواهند کرد
5 .خوشا به حال کسی که بر خد.اوند توکل دارد، و به متکبران ظالم و منحرفین به کذب مایل نشود 6 .ای خد.اوند خد.ای ما چه بسیار است کارهای عجیب که تو کردهای، و تدبیرهایی که برای ما نمودهای، در نزد تو آنها را نتوان ارزش نهاد اگر آنها را تقریر و بیان بکنم، از حد شمار بیرون است 7 .در قربانی و هدیه رغبت نداشتی، اما گوشهای من را (برای شنیدن و پذیرفتن اوامرت) باز کردی، قربانی سوختنی و قربانی گناه را نخواستی 8 .آنگاه گفتم اینک میآیم (که آنچه را که) در طومار کتاب دربارة من نوشته شده است (بجا آورم) 9 .در به جا آوردن ارادة تو ای خد.ای من رغبت میدارم، و شریعت تو در اندرون دل من است 10 .در جماعت بزرگ به عدالت بشارت دادهام، اینک لبهای خود را باز نخواهم داشت، و تو ای خد.اوند میدانی 11 .عدالت تو را در دل خود مخفی نداشتهام، امانت و نجات تو را بیان کردهام. رحمت و راستی تو را از جماعت بزرگ پنهان نکردهام 12 .پس تو ای خد.اوند لطف خود را از من باز مدار، رحمت و راستی تو دائماً من را محافظت کند 13 .زیرا که بلایای بیشمار من را احاطه میکنند، گناهانم دور من را گرفتهاند به حدی که نمیتوانم دید، از موهای سر من زیادتراند، و دل من منرا ترک کرده است 14 .ای خد.اوند مرحمت فرموده من را نجات بده، ای خد.اوند به یاری من تعجیل فرما 15 .آنانی که قصد هلاکت جان من دارند، جمیعاً خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدی من رغبت دارند، به عقب برگردانیده و رسوا گردند 16 .آنانیکه بر من هه هه میگویند، به سبب خجالت خویش حیران شوند 17 .و اما جمیع طالبان تو در تو وجد و شادی نمایند، و آنانی که نجات تو را دوست دارند، دائماً گویند که خد.اوند بزرگ است 18 .و اما من مسکین و فقیر هستم، و خد.اوند (این را) دربارة من در نظر میآورد، تو مدد دهنده و نجات دهندة من هستی، ای خد.ای من تاخیر مفرما
- ۰ ۰
- ۰ نظر