حضرت داوود (ع)

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حضرت داوود (ع)

۳۹۳ بازديد


عصر حضرت داوود (علیه‌السلام) بود. مردی شهوت‌پرست به طور مکرر به سراغ یکی از بانوان می‌رفت و او را مجبور به عمل منافی عفت می‌نمود، خداوند به قلب آن بانو القا کرد که سخنی به آن مرد بگوید، و آن سخن این بود که به او گفت: «هرگاه نزد من می‌آیی، مرد بیگانه‌ای نزد همسر تو می‌رود».

آن مرد بی‌درنگ به خانة خود بازگشت. دید همسرش با یک نفر مرد اجنبی هم‌بستر شده است، بسیار ناراحت شد و آن مرد را دستگیر کرد و به محضر

حضرت داوود (علیه‌السلام) به عنوان شکایت آورد و گفت: «ای پیامبر خدا! بلایی به سرم آمده که بر سر هیچ‌کس نیامده است».

داوود: آن بلا چیست؟

مرد هوس‌باز: این مرد را دیدم که در غیاب من به خانة من آمده و با همسرم هم‌بستر شده است.

خداوند به داوود (علیه‌السلام) وحی کرد: به مرد شاکی بگو: کَما تُدِینُ تُدان؛ همان‌گونه که با دیگران رفتار می‌کنید، با شما نیز همان‌گونه رفتار خواهد شد». 

[۷]

دهقان سال‌خورده چه خوش گفت با پسر ••• ای نور چشم من به جز از کِشته ندروی

------------------------

عصر حضرت داوود (علیه‌السلام) بود. در میان بنی‌اسرائیل عابدی بود که بسیار عبادت می‌کرد؛ به گونه‌ای که حضرت داوود (علیه‌السلام) از آن همه توفیق او شگفت‌زده شد، خداوند به داوود (علیه‌السلام) وحی کرد: «از عبادت‌های آن عابد تعجب نکن، او ریاکار و خودنماست».

مدتی گذشت، آن عابد از دنیا رفت، جمعی نزد داوود (علیه‌السلام) آمدند و گفتند: «آن عابد از دنیا رفته است».

داوود (علیه‌السلام) فرمود: «جنازه‌اش را ببرید و به خاک بسپارید».

این موضوع موجب ناراحتی و بگو مگوی بنی‌اسرائیل شد که چرا داوود (علیه‌السلام) شخصاً در کفن کردن و دفن او شرکت ننموده است؟! وقتی که بنی‌اسرائیل او را غسل دادند، پنجاه نفر از آنها برخاستند و گواهی دادند که از آن عابد جز کار خیر ندیده‌اند؛ پس از دفن او، خداوند به داوود (علیه‌السلام) وحی کرد: «چرا در کفن کردن و دفن آن عابد حاضر نشدی»؟ داوود (علیه‌السلام) عرض کرد: «به خاطر آن‌چه را که در مورد او به من وحی کردی» (که او ریاکار است).

خداوند فرمود: «اگر او چنین بود، ولی گروهی از علما و راهبان گواهی دادند که جز خیر از او ندیده‌اند، گواهی آن‌ها را پذیرفتم و آن‌جه را در مورد آن عابد می‌دانستم، پوشاندم». 

[۸]

(شاید راز بخشش خداوند ازاین‌رو بود که آن عابد تظاهر به گناه نمی‌کرد، و به‌گونه‌ای با مردم و علما و رهبانان رفتار کرده؛ و مردم‌داری نموده بود که خداوند رضایت آنها را موجب عفو قرار داد).

---------------------

عصر پیامبری حضرت داوود (علیه‌السلام) بود. در این عصر گروهی در شهر «ایله» که در ساحل دریای سرخ قرار داشت، زندگی می‌کردند، خداوند آنها را از صید ماهی در روز شنبه نهی کرده بود، و پیامبران این نهی خدا را به آنها گفته بودند، آن روز را ماهیان احساس امنیت می‌کردند، کنار دریا ظاهر می‌شدند؛ ولی روزهای دیگر به قعر دریا می‌رفتند.

دنیا‌پرستان بنی‌اسرائیل برای صید ماهی فراوان، کلاه شرعی و نقشة عجیبی طرح کردند و‌ آن نقشه این بود که حوضچه‌ها و جدول‌هایی در کنار دریا درست کنند؛ به طوری که ماهی‌ها به آسانی وارد حوضچه شوند، و آنها را روز شنبه در آن حوضچه محبوس نمایند، و روز یکشنبه اقدام به صید آنها کنند و همین نقشه عملی شد.

با همین نیرنگ و ترفند ماهی زیادی نصیبشان می‌گردید ( شیطان‌ آنها را آن‌چنان به نیرنگ انداخت، که بعضی از آنها روز شنبه ماهی می‌گرفت و نخی به دُم سوراخ شدة ماهی می‌بست، و طرف دیگر نخ را در بیرون آب به میخی بند می‌کرد. ماهی در میان آب به طور محبوس می‌ماند، فردای آن روز، او می‌آمد و آن ماهی را می‌گرفت و می‌برد. 

[۹]

) و ثروت سرشاری را از این راه به دست می‌آوردند و مدتی زندگی را به این منوال پشت سر نهادند.

در آن شهر حدود هشتاد و چند هزار نفر جمعیت زندگی می‌کردند، این‌ها مطابق روایاتی که نقل شده، سه دسته بودند: یک دسته از آنها (حدود هفتاد هزار نفر) به این حیله خشنود بودند و به آن دست زدند، و یک دسته از آنها که حدود ده هزار نفر بودند، آنان را از مخالفت خداوند نهی می‌کردند، دستة سوم ساکت بودند و به علاوه به نهی‌کنندگان می‌گفتند: «لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً؛ چرا قومی را که خدا هلاکشان می‌کند یا عذاب بر آنها نازل می‌کند، پند می‌دهید»؟ 

[۱۰]

نهی‌کنندگان در پاسخ می‌گفتند: ما این قوم را پند می‌دهیم تا در پیشگاه خداوند معذور باشیم (یعنی اگر کسی نهی از فساد نکند، وظیفه‌اش را انجام نداده و معذور نیست)؟

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.