







کتاب مکاشفات پطرس یکی از کتب مسیحی معروف به اپوکریفا، بنا بر باور عده ای حدود سالهای 94 و 95 نگارش یافته است.(توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه ی حسین توفیقی، ص 58 – 59)،البته بسیاری از تاریخ نگاران تاریخ نگارش این کتاب را 150 میلادی میدانند. همچنین نسخهای از این کتاب اخیراً در نجع حمادی کشف شدهاست. در این کتاب به صلیب رفتن مسیح زیر سؤال رفتهاست، و در مورد به صلیب رفتن مسیح، به نقل از پطرس، چنین آمدهاست:[۱۱]
وقتی او (مسیح) این چیزها را گفت، من (پطرس) او را دیدم که ظاهراً توسط آنها بازداشت شده بود؛ و گفتم: "چه میبینم، مولای من؟ آن شمایید که آنها گرفتهاند و همانا شما هستید که مرا چسبیدهاید؟ یا آن کیست که شاد و خندان بر روی درخت (صلیب) است؟ و آیا او شخص دیگری است که که دست و پای او را میکوبند؟"
نجات دهنده (مسیح) به من گفت: "آنکه او را بر روی درخت (صلیب)، شاد و خندان میبینی، عیسای زنده است؛ ولی این یکی که بر دستان و پاهایش میخ میزنند، پوست و گوشت او است، که بدلی است تا باعث شرمندگی آنها شود، کسی که شبیه او شدهاست؛ ولی به او و به من نگاه کن!"
باید داشت چندین دهه بعد از مرگ پطرس نوشته شده و پطرس نمیتواند نویسنده ی او باشد همچنین این کتاب از اثار گروه های ناستیکی میباشد (که انسانیت عیسی را رد میکردند) پس به احتمال زیاد صحت تاریخی ندارد
N. T. Wright، محقق و عهدجدیدپژوه، در پژوهشی در زمینهٔ The Resurrection of the Son of God چنین نتیجه میگیرد که احتمال تاریخی بودن مرگ مسیح به همان اندازه بالاست که ما از تاریخی بودن مرگِ آگوستوس در سال ۱۴ میلادی یا تخریب معبدِ اورشلیم در سال ۷۰ میلادی مطمئن هستیم. A. T. Robinson نیز مرگ و تدفین عیسی را «یکی از قدیمیترین و تصدیقشدهترین حقایق» دربارهٔ او میداند.[۱۲] John Dominic Crossan عهدجدیدپژوه منتقد و لیبرال، و عضو شورای سکولارِ Jesus Seminar، در این رابطه چنین اظهار داشتهاست:
-
اینکه عیسی به صلی
در سال ۲۰۰۶ میلادی متیو مسلن و پیرز میچل با بررسی بیش از ۴۰ مقاله در این باره نظریههایی از جمله پارگی قلبی تا آمبولی ریه را برشمردهاند.[۱۴] در سال ۱۸۴۷ برپایهگذارش انجیل یوحنا ۱۹:۳۴ در بیرون آمدن خون و آب پس از آنکه پهلوی عیسی با نیزه سوراخ شده، پزشکی به نام ویلیام استرود نظریه پارگی قلبی را دلیل مرگ عیسی دانست.[۱۵]
سنت اسلامی مرگ فیزیکی عیسی را بروی صلیب رد میکند. بنابر نظر آیاتی از قرآن، مسیح به صلیب کشیده نشده و عروج کردهاست:
«[خداوند بر دلهای آنها مهر زده بنابر دلایلی چون کفر و تهمتی که به مریم زدند] و گفتهٔ ایشان که ما مسیح، عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند؛ لیکن امر بر آنان مشتبه شد و کسانی که در بارهٔ او اختلاف کردند قطعاً در مورد آن دچار شک شدهاند و هیچ علمی بدان ندارند جز آنکه از گمان پیروی میکنند و یقیناً او را نکشتند. بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد و خدا توانا و حکیم است»
در قرآن از زبان عیسی نوشته شده که میگوید:«سلام بر من، روزی که زاده شدهام و روزی که میمیرم، و روزی که زنده برانگیخته میشوم» (سوره مریم آیه ۳۳)
ر این نوع اعدام، مجرم را به وسیله طناب و سه میخ بزرگ در دستها و پاها (دو میخ در مچ دو دست و یک میخ برای رو هر دو پا) به صلیبهایی با ارتفاع عمومی ۵-۶ متر از سطح زمین میبستند. سپس صلیب را بر پا کرده در زمین محکم مینمودند. قربانی سپس در همان حال رها میشد و در نهایت به خاطر خونریزی شدید، گرسنگی و تشنگی، حمله پرندگان و سایر عوامل جان میسپرد. سپس مأموران اعدام، ساق پاهای جسد را با وسایلی میشکستند و آن را از صلیب جدا کرده پایین میآوردند. جسد در نهایت به دست خانواده یا مأموران دولتی به خاک سپرده میشد.
مرقس در انجیل خود به نقل داستان به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح پرداخت و عنوان میکند زمانی که عیسی مسیح بر روی صلیب در حال جان دادن بود، همهی کسانی که از آنجا رد میشدند او را به سخره گرفته و با حالت استهزا به وی طعنه و کنایه میزدند: «دو دزد را نیز در همان وقت در دو طرف او به صلیب کشیدند. بهاینترتیب، پیشگویی کتاب آسمانی به انجام رسید که میفرماید: او جزو بدکاران محسوب خواهد شد. کسانی که ازآنجا رد میشدند، او را دشنام میدادند و سر خود را تکان داده، با تمسخر میگفتند: تو که میخواستی خانه خدا را خراب کنی و در عرض سه روز باز بسازی، چرا خودت را نجات نمیدهی و از صلیب پایین نمیآیی؟ کاهنان اعظم و رهبران دینی نیز که در آنجا حضور داشتند، مسخره کنان میگفتند: دیگران را خوب نجات میداد، اما نمیتواند خودش را نجات دهد! ای مسیح، پادشاه اسرائیل، از صلیب پایین بیا تا ما هم به تو ایمان بیاوریم! حتی آن دو دزد نیز در حال مرگ، او را ناسزا میگفتند.» اگرچه معلوم نیست منظور نویسندهی انجیل از پیشگویی کتاب آسمانی مبنی بر جز بدکاران محسوب شدن عیسی مسیح چیست، اما هر آنچه هست بالاخره به روایت مرقس که شاید خود نظارهگر ماجرا بوده و یا از شخصی شنیده، عیسی مسیح به صلیب کشیده شد و همگان حتی دو دزدی که به همراه مسیح، آنان را به صلیب کشیده بودند، به مسخره کردن و ناسزا گفتن به عیسی مسیح پرداختند.
لوقا یکی دیگر از انجیل نویسان، اگرچه داستانی شبیه داستان مرقس را روایت کرده است اما در برخی از موارد مطلبی برخلاف روایت مرقس نقل کرده است. برخلاف مرقس، لوقا معتقد است که آن دو دزد و جنایتکاری که به همراه مسیح به صلیب کشیده شده بودند نهتنها هر دو به ناسزاگویی و مسخره کردن عیسی مسیح نپرداخته بلکه یکی از آنان که شاید بهاشتباه طعنهای به مسیح زده باشد، بهتندی با سرزنش دوست خود مواجه شده و از حرف نامربوطی به عیسی مسیح زده بر حذر میشود: «دو جنایتکار را بردند تا با او اعدام کنند. نام محل اعدام، جلجتا (کاسه سر) بود. در آنجا هر سه را به صلیب میخکوب کردند، عیسی در وسط و آن دو جنایتکار در دو طرف او… یکی از آن دو جنایتکار که در کنار عیسی مصلوب شده بود، بهطعنه به او گفت: اگر تو مسیح هستی، چرا خودت و ما را نجات نمیدهی؟ اما آن دیگری، او را سرزنش کرد و گفت: حتی در حال مرگ هم از خدا نمیترسی؟ ما حقمان است که بمیریم، چون گناهکاریم؛ اما از این شخص، یک خطا هم سر نزده است. سپس رو به عیسی کرد وگفت: ای عیسی، وقتی ملکوت خود را آغاز کردی، مرا هم به یاد آور! عیسی جواب داد: خاطر جمع باش که تو همین امروز با من در بهشت خواهی بود!»
- ۰ ۰
- ۰ نظر