سه شنبه ۱۶ دی ۹۹ | ۱۸:۲۴ ۳۷۸ بازديد
/من در گذر از تاریخ با ارسطو/
من با ارسطو چای خوردم
و از او پرسیدم حالش را
و او که واژگون شده بود در فلسفه حال خویش ز خود
من سقراط قصههای او بودم بدون او
من چراغ سر در علامت سوال او بودم بدون خودی ز خودم
من حکمت فکر او ز فکر دیگری بودم
من تنها عامل یاد خود او ز بردن یاد خودش ز خود او بودم
من غافل از صحبت او سنگ کتیبهای بودم در دوران باستان در دوران گم شدن تاریخ
(حسام الدین شفیعیان)
/جایی در سیاهی زندگی /
زندگی زبان کوتاهی بود از وقایع یک ایستادن
تداخل موجی از رنگ های کهنه برای نو شدن
کفش هایت را بمن بده
من سیاهی آن را با رنگ هایم برایت سفید میکنم
و روی آن دستمال سفیدی میکشم
که کفش هایت در خواب زمستانی مرگ آور آن پوشیده از درد نشوند
جهان تکرار چند ایستادن است
حسام الدین شفیعیان

- ۰ ۰
- ۰ نظر