دیوان اشعار حسام الدین-شعر شماره12

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

دیوان اشعار حسام الدین-شعر شماره12

۳۸۴ بازديد

گل سبزیه دشتست ولیکن صبر بباید

چون گلفشانی شود از شعر ببارد

شعرم بنمای در خود دشت تفکر

چون فکر به حاصل بزند ریشه سراید

در گلسرایی نقطه زموجیم ولیکن

هر نقطه به نقطه اگر شعر سراید

کوچه بتاریکی شب روشن از آنست

که کوچه گلستان غزل اگر شعر سراید

هم پنچره شعرست هم درختان صنوبر هم بلبل اگر نغمه سراید سرودن

در فکر تو آنی که آنی برون آی ای دل بسرا هر چه که باید سرودن

هم از غزلو هم مثنویو هم هر چه به سبکست

این بند حروفست که در خود بشکستن

هم حرف زاین زآن زخود زدیگری نقطه سرایی

سربند نقطه همی نقطه سرودن

نکته بگفتم غزلی شو که غزل بارش از آن شعر سرودن

گرد خاکدان روشنایی نوری بشو از درون شعله شعر سرودن

خنجر زبان نیست که خود زخم کند دندانی که زبان شعر نسرودن

طبیب گفت کدام درد را درمان شود جز طبیب عشق سرودن

نکته هزار موی بدارد زبان و دهان بستن از آنی که شعری نسرودن

ماضی بعید چیست که فعل حال زآن شعر سرودن

باریکتر از خط سر شمشیر روانست

آن شمشیری که قلم شاعر بتیزد شعر سرودن

لاکن کلمه حرف نیاید جز آنچه درون خود از این غم سرودن

شادی بخوبست که خوبان همه خوبند

لاکن قلم شاعر از این فکر زغمنامه خود شعر سرودن

ما نقطه شویم نسل زنقطه ولیکن نقطه سرحرفیم که از رشد سرودن

در سایه سار از چه بگفتن که سایه نشویم ما

وان که بطلوع دل خود شعر سرودن

--------------------------

حسام الدین شفیعیان

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.