جمعه ۰۵ دی ۹۹ | ۱۱:۰۲ ۳۸۰ بازديد

من در گذر از تاریخ با ارسطو
من با ارسطو چای خوردم
و از او پرسیدم حالش را
و او که واژگون شده بود در فلسفه حال خویش ز خود
من سقراط قصههای او بودم بدون او
من چراغ سر در علامت سوال او بودم بدون خودی ز خودم
من حکمت فکر او ز فکر دیگری بودم
من تنها عامل یاد خود او ز بردن یاد خودش ز خود او بودم
من غافل از صحبت او سنگ کتیبهای بودم در دوران باستان در دوران گم شدن تاریخ
(حسام الدین شفیعیان)
/قطعه ای برای سرودن/
چند بلوک و چند چهارراه
هیاهوی خاموش عکس کودکان در خاک
صدای گریه صدای خنده
صدای مات زنده ها برای تابوت ها
عجیب سکوتی دارند مردگان
انگار با خود تمام ارزوهایشان را به خواب برده اند
حسام الدین شفیعیان
- ۰ ۰
- ۰ نظر