حسام الدین شفیعیان-شعر

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان-شعر

۱۸۰ بازديد

/شکستن کلمات/

با ماضی بعید چند شعر گفتن

در نثر روان با خود گفتن

گفتیمو بگفتنو شنیدن گفتن

با این غزل از خود بریدن گفتن

از خود ببران هر آنچه بر بریدن گفتن

بیرون زخودت شنیدن گفتن

گفتن که جهان نیرزد آنی که بی تفکر زکمال زخودت پریدن گفتن

از خود بپری بپر ورانیدن خود تا پر بگشایی زپریدن گفتن

از بال سبک پرواز شنیدن گفتن

این وزن زمین قافیه بریدن گفتن

از این به پازل تکمیل خود از خودی برون آمدنی

بر هر قطعه سرودن گفتن

سروده همیم زنجیره ماضی هایی زقبلو حالو بعد شنیدن گفتن

خود بشنو از این چند مصرع چند قطعه چند خوانش

بر خود چو بخواندن از نخواندن گفتن

زین هر چه بخواندن بی تفکر صفرست

یک خط چو تفکر بکنی گل گفتن

زین پس بماند شعرم بر کاغذ دل 

آنکه شعری نگفتنی بگفتن گفتن

آن شعر که هم گفتنو هم خواندنو هم تفکر آنست آنی

که از خود بگذشتن از خودی خود شکستن گفتن

-------------------------

/قصیده پائیزی/

ای شاعرانه ترین قصیده پائیزی

ماه برف گرفته شعری در زمستان شب

شب وارونه از قصه های فردایی

بی شک این شعر شاعرانه ایست شب گرفته

برایت چای دمنوش شعر کلمات ریخته ام

با اندیشه ات بنوشان بر ریشه های زمین

اینجا زمین گردشی دارد به وسعت دلتنگی

---------------------------

/گذراز گذرست/

زان دگر از این دگر از خود گذرست

زین چرخو فلک در گذرست

این برگ زتاریخ دفتری کهنست

شعر در کاغذ قلبت هنرست

در فکر تو اندیشه از خود گذرست

در قلب بماند آنچه از قلب آمد

این شعر برای ماندن گذرست

-------------------------------------

/طلوع کلمه بر جمله/

دانه ای بکار که  وسعتش طلوع باشد

در رشد بمانند خود از خودی دیگر باشد

هنگام درو وقت آنست که بارور گردد

اندیشه زماحصل آن بارور گردد

خود بکارید زنو شدن از آنی

که بر آنی دگر اندیشه زنو طلوعی زدرو باشد

این زمین تاریخ چند زبر زین دارد

زان زینو زبر هم بالا و هم پایین دارد

چون موج بگردید زامواج آن

کشتی آن اندیشه نو شدن ها دارد

بر تاریخ نگرید هنگام نگرش از خواندن آن

هم نگری چه رازهای درونو برون هم دارد

با واژه مترادف عقل دندان ریشه

این کلمه ها دارد ریشه

از هر حرفی هجایای جمله کشیدن دارد

بر سطر دگر چند واژه تپیدن دارد

جملگان همه در هم بر هم بی هم همانند همند

یا همینو همانو نماندن دارد

جمله وقتی رفت نقطه میشود پایانش

لیکن نقطه ها سر جمله پریدن دارد

این حروف نیست حرفست شنیدن دارد

از قصه نگفتن دگر در خفتن دارد

لالایی شب قصه ی کودکی همانند بزرگ شدن دارد

یا در قصه کسی حرف نهفتن دارد

با الفو لامو میمو نونو چند کلمه گفتن دارد

صرف مختصر گفتم بشنو

این شعر هم حالو هوای نگفتن دارد

--------------------------

حسام الدین شفیعیان

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.